به نام خدا
|
به نام خدا
خوب حالا بگذارید یک تقسیم بندی من در آوردی هم از مردمان جامعه داشته باشم.لطفا به خاطر اشکالات این تقسیم بندی بر من خرده نگیرید. گروه دوم گروه نسبتا محدودی هستند که حجم بسیار بالایی از ثروت در دستان مبارکشان قرار دارد.عده بسیار قلیلی از این گروه ممکن است متدین واقعی و ملزم به رعایت موازین شرع و از جمله پرداخت وجوه شرعی باشند.اما همانطور که گفتم در اقلیتند. ازبقیه افراد این گروه اصلا توقع نمی رود که میلی به پرداخت خمس داشته باشند.وقتی که یک سرمایه دار به لطایف الحیل سعی می کند از زیر پرداخت خقوق دولت اسلامی مانند عوارض و مالیات شانه خالی کند،و بدتر از آن وقتی که سعی می کند منابع بیت المال را با زد و بند از آن خود نماید و باز خیلی ناگوارتر زمانی که چنین فردی سعی می کند با استفاده از منابع مالی خود مقدرات اقتصادی مملکت را به نفع خود تغییر دهد،آنوقت صحبت ازپرداخت خمس و وجوه شرعی توسط چنین شخصی به یک جک شبیه است.
و اما گروه سوم تعداد زیادی از مردم را شامل می شود که زندگی نسبتا متوسطی دارند.اینها معمولا هر طوری شده گلیم خود را از آب بیرون می کشند.مخارج جاری خود را تامین می کنند و معمولا مقداری هم پس انداز دارند. در میانه این گروه اکثریت ،مردمان معتقد و پایبند به احکام شرع فراوان یافت می شوند.متاسفانه مدت مدیدی است که در داخل این گروه نیز(گروه معتقد متوسط جامعه) پدیده خمس گریزی رواج پیدا کرده است.همه را نمی گویم،ولی موارد زیادی یافت می شود که افراد دنبال پیدا کردن یک کلاه شرعی هستند.عده ای دو روز قبل از سال مالی به خرید می روند و از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را می خرند تا جزو مخارج سال منظور شود.بعضی شوهران سخاوتمند می شوند و چیزی را به بانوی خود می بخشند.زن منزل اگر پس اندازی دارد و حساب مالیش از حساب مالی شوهر جداست، عکس همین کار را انجام می دهد. بعضی ها چون وامهای متعددی به هدفهای مختلف گرفته اند ،تا زمانی که آخرین قسط وام آنها باقی است ،خود را از پرداخت خمس معاف می دانند.حتی در مواردی دیده ام که بعضی ها سعی کرده اند برای پیدا کردن راهکارهای مناسب از برادرانی مشاوره بگیرند که اطلاعات حوزوی بیشتری دارند.مطلب را زیاد طولانی نکنم.من در این پست فقط یک مسئله مبتلا به جامعه را مطرح کردم ولی پرداختن به آن و تجزیه و تحلیل آن ،کار من نیست.یعنی صلاحیت آن را ندارم.ولی با وجود این هنوز این سئوال مطرح است که: چه کسی باید خمس بپردازد؟
|
به نام خدا بازدید کننده عزیز
|
به نام خدا چند روز پیش در اخبار شنیدیم و دیدیم که آقای وزیرجهاد کشاورزی در هنگام افتتاح یک طرح ،چون از نصب پارچه و پلاکارد جهت خیر مقدم استفاده شده بود، به عنوان اعتراض از افتتاح آن طرح خود داری نمودند.این امر برای من بسیار اعجاب انگیز جلوه نمود. با خود گفتم نکند آقای وزیر از کاروان تمدن عقب افتاده اند.در شهر ما(فسا) سالهای سال است که صنعت پارچه و پلاکارد نویسی رونق چشمگیری داشته و اخیرا به نقطه اوج خود رسیده است. مواردی که من در قالب طنز و یا غیر طنز به آن اشاره می کنم جدای از موارد کاملا ضروری است.چون در مواردی که هدف از پارچه و پلاکارد نویسی ابراز احساسات و باورهای مذهبی یا ملی اکثریت جامعه باشد ،این کار نه تنها جایز بلکه بسیار هم ضروری و پسندیده به نظر می رسد. ولی جدای از این ،در شهر ما، مردم پشت سر مسئولین محترم محلی به پیروی از یک اصل(نه تنها پذیرفته شده،بلکه) نهادینه شده چندین و چند ساله دنبال پیدا کردن یک بهانه جهت مبادرت به پارچه و پلاکارد نویسی هستند و انصافا در این راه از هیچ کوششی مضایقه ندارند. اگر در مدرسه ی فرزند 8 ساله شما، مسابقه ای بین 3 نفربرگزار شود و یکی ازآن 3 نفرفرزند شما باشد و 2 نفر دیگر از فرزند شما پیشی بگیرند،شما می توانید پارچه نویسی کرده و مقام سومی را به فرزند دلبند خود تبریک بگویید.البته بهتر است این پارچه در محل درب ورودی اداره آموزش و پرورش نصب گردد. اگر فرزند شما در پوشش آموزشگاه به پیک نیک نیم روزه برود ،شما می توانید مراجعت وی را خیر مقدم عرض کنید. راستی یادم رفت بگویم که برو بچ تابع مدیریت این وبلاگ شخصی(یعنی خود بنده) هم سر شوق افتا ده بودند که به مناسبت منتخب شدن وبلاگ ،پارچه نوشته ای تهیه نموده و در محل سر قفلی داری نظیر درب آموزش و پرورش ویا اداره فرمانداری نصب نمایند.اما به دو دلیل منصرف شدند.اول این که من مخالف بودم و دوم این که در محلهای سر قفلی دار جای خالی وجود نداشت. |
به نام خدا |
به نام خدا |
به نام خدا امروز در ستون نوشته های منتخب،دیدم که دوست بسیار خوبمان بهار در مطلب اخیر خود تحت عنوان(چرا فقط در دنیای نت؟)به نکته ای بسیار قابل تامل اشاره کرده اند.گر چه ممکن است بعدا این نوشته ایشان بسیار بحث بر انگیز شود اما بالاخره ایشان روی یکی از معضلات جامعه ما انگشت گذاشته اند.من در اینجا نمی خواهم درمورد کم و کیف قضیه و مرزبندی های موجود یا مرزبندی های قابل جایگزینی گفتگو کنم.شاید اصلا در صلاحیت من نباشد.بلکه می خواهم در مورد آنچه خود در این حیطه انجام داده ام سخن بگویم.البته به اختصار، تا خاطر دوستان اختصار طلب هم آزرده نشود. |
به نام خدا
|
به نام خدا پارسی بلاگ و تروریسم فرهنگی به نظر می رسد که وقت آن رسیده است که پارسی بلاگ یک گروه ضربت تشکیل دهد. چندی پیش بنده حقیر سراپا تقصیر در یکی از پستهای قبلی(موسسه بین المللی گفتگوی وبلاگها) اعلام نمودم که مدتی است که عده ای عناصر مشکوک الحال با سواره نظام به وبلاگ من حمله نموده اند وسوار بر اسبهای تروجان آنرا مورد تاخت و تاز قرار داده اند.
بعد از چندی در پی ناکامی های پی در پی،آن عناصر به وبلاگ من حمله فرهنگی کردند.یعنی برای مدیریت وبلاگ(یعنی بنده)در قالب صفحه نظرات فایلهایی ارسال می نمودند که اگر من بیچاره چشم و گوش بسته جنبه اش را نداشتم،مجددا راهی(سی سی یو)می شدم.اما با درایت سنبنودوم، کسی از آن فایلها مطلع نگشت و توطئه در نطفه خفه شد. جریان از این قرار است که عده ای عناصر ضد وبلاگ نویسی ،وبلاگی را در پارسی بلاگ تشکیل می دهند و بلافاصله در آن مقداری مواد ضد فرهنگی وارد می نمایند و تا قبل از این که مدیران محتوایی از آن مطلع شوند پیش خود می گویند: ستون تازه نوشته ها را عشق است.و خلاصه کلام به قول امروزی ها طی یک طرح زود بازده هدف خود را محقق می نمایند.(بین خودمان بماند،من هم بعضی اوقات از ستون تازه نوشته ها حد اکثر استفاده را می کنم.علی الخصوص اگر مطلبم قابل قرار گرفتن در ستون نوشته های منتخب نباشد.لطفا این موضوع را به گوش مدیر سیستم نرسانید.) القصه،همانطور که متوجه شدید نوعی حمله تروریستی فرهنگی به ساحت مقدس پارسی بلاگ آغازیدن گرفته است و باید برای آن چاره ای اندیشیده شود. پیشنهاد مدیریت این وبلاگ شخصی آن است که بدین منظور یک گروه ضربت ایجاد شود. ما این چنین وظائفی را در تشکیلات سنبنودوم خود تجربه نموده ایم.(از خدا که پنهان نیست از شما هم چه پنهان،حتی یک بار برای خنثی کردن یک حمله تروریستی فرهنگی بر علیه پارسی بلاگ،سنبنودوم با مرکزیت سیستم همکاری بسیار اثر بخش داشته که به علل امنیتی از افشای جزئیات آن معذوریم.) The effects of cultural terrorism on blogging یا: آثار تروریسم فرهنگی بر وبلاگ نویسی به رشته تحریر در آورده است.(لازم به ذکر است که این مقاله فعلا حتی برای نویسنده قابل دسترسی نمی باشد.لذا لطفا تقاضای دریافت آن را نفرمایید.) The above article is not available,even to the author,so please do not ask for it. بله دوستان عزیز،راه حل این مشکل تشکیل یک گروه ضربت برای انجام ماموریتهای 24 ساعته می باشد تا در هر زمان از شبانه روز هر توطئه فرهنگی بر علیه این سیستم خنثی و بی اثر گردد.ما به لحاظ داشتن سابقه و تجربه مدیریت بحران،حاضریم این مسئولیت خطیر را متقبل شویم،ولی برای قبول این وظیفه چند پیش شرط داریم. 2.سیستم پارسی بلاگ با یستی نیروهای لازم و کافی را جهت انجام این ماموریت در اختیار ما قرار دهد. 3.مرکزیت سیستم به صورت 24 ساعته قابل دسترسی باشد تا در موقع لزوم اقدامات لازم انجام گیرد. 4.در تمام دوران ماموریت هیچ کس حق نداشته باشد به ما بگوید بالای چشمتان ابروست. در پایان این بار قصد دارم برای مطلب خود به ذکر منابع بپردازم. پایین پایین پایین تر خوب رسیدیم این هم منابع مطالب این دفعه
|
به نام خدا
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
||