به نام خدا |
به نام خدا بعضی اوقات حقیقت از افسانه اعجاب انگیزتر است. در 70 کیلومتری شرقی شهر پراگ پایتخت جمهوری چک، شهرکی قرار دارد که سدلک(به کسر س ولام)نامیده می شود.این شهرک منهای کلیسای استثنائیش،شهرکی معمولی می باشد.داخل این کلیسا با کارهای هنری که از استخوان انسان ساخته شده،تزیین گردیده است. داستان از سال 1218 آغاز می شود که شخصی به نام آبوت هنری در هنگام مسافرت زیارتی به وادی مقدس،مقداری از خاک قبرستان آنجا را با خود آورد و در فضای کلیسا پخش نمود.از آن زمان به تقدس کلیسا اضافه شد و به یک گورستان پر طرفدار تبدیل گردید. تا سال 1318 میلادی 30000 جسد در آنجا دفن گردید.در سال 1511 برای دفن اجساد جدید،لازم بود استخوانهای قدیمی از خاک بیرون آورده شود.این استخوانها بعدا وسیله خلق ابداعات ترستاک گردید. در سال 1870 دوک شووارتزنبرگ یک منبت کار محلی را به کار گرفت تا داخل کلیسا را با آن بقایای انسانی(تقریبا استخوان 40000 انسان) تزیین نماید.اکنون این کلیسا یکی از استثنایی ترین کلیسا های جهان می باشد،کلیسای استخوانی. منبع:یکی از گروههای اینترنتی انگلیسی زبان |
به نام خدا |
به نام خدا عصر روز جمعه پس از آن که تمام روز را در خانه به استراحت و همچنین وبگردی پرداخته بودم،تصمیم گرفتم که از خانه بیرون روم و برای انجام کاری به جایی که آنچنان هم مسافت زیادی تا خانه فاصله نداشت بروم.اتومبیل را از پارکینگ منزل بیرون آوردم و عازم شدم.وقتی که به مدخل میدان مصلی رسیدم متوجه شدم که برادران زحمتکش نیروی انتظامی آنجا هستند و به اتومبیل ها دستور توقف می دهند.من هم دقیقا در محلی که یکی از مامورین راهنمایی و رانندگی ایستاده بود توقف کردم.همانطور که پشت رل بودم،مامور راهنمایی و رانندگی که کنار اتومبیل من بود با رویی گشاده و نگاهی مهربان گفت:لطفا مدارک . من گواهینامه را به ایشان دادم.ایشان گفت:کمربند را نبسته اید.پانزده هزار تومان جریمه دارد.تازه متوجه شدم که به علت کوتاهی فاصله و ساده انگاری و مقداری هم تنبلی، کمربند را نبسته ام.مامور مذکور شروع به نوشتن قبض جریمه کرد.همان طور که پشت فرمان نشسته بودم وبه شکلی که اعصاب او را خرد نکند گفتم:سرکار اگه میشه کمتر بنویسید.وقتی قبض را به دستم داد و به آن نگاه کردم مبلغ نوشته شده را باور نمی کردم . در حالی که هنوز در تردید بودم،وی متوجه این تردید من شد و گفت:چهار هزار تومان نوشتم.نمی دانید چقدر خوشحال شدم.قبل از آن با شروع به نوشتن آن پلیس،به فکر تامین اعتبار پانزده هزار تومانی برای پرداخت قبض بودم،ولی با دیدن مبلغ،کلی خدا را شکر کردم.آخه در این اثناء یازده هزار تومان منفعت بردم.از وی تشکر کردم،کمر بند را بستم و ادامه دادم.
|
به نام خدا امروز در این وبلاگ برای خوانندگان،خصوصا همشهریان عزیزکلا خبر خوش دارم.امروز از گله گذاری و حرفهای دل رنجشی خبری نیست.دیروز پنجشنبه یازدهم مردادماه سال1386 نامه ای در یافت کردم که کلی افق فکری مرا در مورد امورات شهرمان تغییر داد.ولی قبل از شرح نامه بایستی مقدمه ای را ذکر کنم. ضمن تشکر فراوان از دفتر بازرسی و رسیدگی به شکایات دانشکده،تازه بعد از خواندن این نامه فهمیدم که من چقدر خنگ تشریف دارم.من تا حالا فکر این را نکرده بودم که مسئولین محترم محلی کار افتتاح بیمارستان را فاز بندی نموده اند.تازه فکرش را کردم دیدم مدتی است که در چهار راه جنب فرمانداری پارچه نویسی بزرگی را نصب کرده اند و خبر از افتتاح فاز اول طرح آبرسانی فسا داده اند.(الحق پارچه اش هم فسفری است و حرف ندارد.) بلافاصله معنی فازبندی را که آفای دکتر(رئیس محترم دفتر بازرسی) بیان کرده اند بیشتر فهمیدم.ناگهان یادم آمد که من فلان فلان شده خودم در زمینهای فاز دوم واگذاری زندگی میکنم.(البته زمین به من واگذار نشده،بلکه منزل آماده و ساخته شده در آن زمین را خریده ام.)
|
به نام خدا چند روز دیگر سازمان سنجش نتیجه های اولیه کنکور سراسری را اعلام می نماید و خیل عظیمی از بچه های این مرز و بوم که در زمره(جوانان دم بخت تحصیلی)قرار دارند باید در مورد آینده خود تصمیم گیری نمایند.در زمان ثبت نام اولیه برای شرکت در آزمون،سازمان سنجش داوطلبان را مخیر نمود که به یکی از دو روش کتبی یا اینترنتی تقاضای خود را ارسال کنند.در آن روش کسانی که دسترسی آسان به اینترنت داشتند از آن طریق و بقیه افراد به روش کتبی ثبت نام نمودند.اینک سازمان مذکور پا را فراتر نهاده و همه را ملزم به انتخاب رشته به طریق اینترنتی نموده است.این در حالی است که در بسیاری از نقاط کشور دسترسی آسان و سریع به اینترنت میسر نمی باشد. |
|
به نام خدا از چه به جای چه؟ در این پست شما خواهید دید در شهر ما از چه چیز هایی به جای چه چیزهای دیگری استفاده می شود.
|
به نام خدا
ایشان از سنین نوجوانی به سرودن شعر علاقه داشتند.اثر دیگر ایشان به نام موج اندیشه حاوی گزیده غزلیات وی می باشد. آنچه در زیر می خوانید یکی از غزلیات زیبای ایشان به نام مژده عمر می باشد. امید است مورد توجه شعر دوستان قرار گیرد.ضمنا اگر در اسکن کردن صفحات حاوی این غزل نقص فنی مشاهده می شود بر من(کم کم پیر مرد) ببخشایید. |
به نام خدا امروز من بنا نبود مطلب جدیدی پست نمایم.داشتم ایمیلهایم را بررسی میکردم که یکدفعه چشمم به یک ایمیل عجیب در نوع خود افتاد.قصه کوتاه،از ایمیل مذکور دو عکس گرفتم.(در یک عکس امکان نداشت). با تشکر و قدر دانی از دوست محترمی که ایمیل مذکور را برایم ارسال کردند به خاطر لطفی که به بنده ابراز کرده اند،لازم است موارد زیر را خاطرنشان نمایم. دوما،صلاح مملکت خویش خسروان دانند. سوما،من مطلب(خمس گریزی)را بر اسا س باور قلبی خود و به سبب اهمیتی که برای آن قائل هستم در وبلاگ درج کردم و ملاحظات دیگر در آن دخیل نبوده است. چهارما،افراد مختلف سلائق گوناگون دارند و این اختلاف سلیقه را در خیلی از موارد می توان به فال نیک گرفت. |
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
||