به نام خدا موسسه بین المللی گفتگوی وبلاگها! آقا عجب حالی می ده منتخب شدن! من اصلا فکرش را نکرده بودم. متوجه نبودم که منتخب شدن از هر نوعش باشه آدم می تونه کلی باهاش حال کنه.حالا می فهمم چرا بعضی ها حاضرند که تمام زندگیشون را به حراج بگذارند تا بلکه دری به تخته بخوره و برا یه جایی منتخب بشن.گاهی که به وبلاگهای منتخب نگاه می کردم یا اونها را توی لیست پارسی بلاگ می دیدم تصویر درستی از این موهبت الهی نداشتم.تا این که اتفاق افتاد. البته باید اقرار کنم که همه چیز ناگهانی،غیر مترقبه و تقریبا همزمان اتفاق افتاد. ماجرا از روز هشتم اردیبهشت آغاز شد.در آن روز بنده وبلاگ نویس مطلبی را تحت عنوان(تولدم مبارک)پست کردم وبا هدف اشاعه فرهنگ خود تبریکی پیشنهاد کردم که افراد بجای منتظر شدن برای تبریک دیگران در مناسبتهای مختلف خودشان به خود تبریک بگویند.و چون دهم اردیبهشت تولد خودم بود،تولدم را به خودم تبریک گفتم.خوشبختانه این مطلب از سوی پارسی بلاگ به عنوان(نوشته منتخب) اعلام گردید. به دنبال این اقدام انقلابی واین انتخاب،سیل تبریکات بشر دوستانه وبلاگ نویسان،بازدیدکنندگان و دوستان به سوی صفحه نظرات وبلاگ من سرازیر شد .آنهم در بیشتر موارد با دستهای پر از گل وکیک و شیرینی. اون روز و دو روز بعد از اون با پیامهای تبریک واصله کلی حال کردیم. در اولین ساعت روز یازدهم اردیبهشت پست بعدی که چند ماهی وقت روی آن گذاشته بودم تحت عنوان مداد رنگی های چهل ساله ویژه هفته بزرگداشت مقام معلم پست کردم. عصر همان روز متوجه شدم که آن مطلب هم به عنوان منتخب اعلام گردیده است. دردسرتان ندهم،وقتی صفحه نظرات وبلاگ خود را باز کردم با تعجب دیدم که لوگوی وبلاگم بر تارک صفحه نظرات می درخشد و معنی آن این است که وبلاگ من به عنوان وبلاگ منتخب اعلام شده و همه اعضاء پارسی بلاگ می توانند لوگوی مرا که البته و صد البته عکس خودم می باشد روی صفحه نظرات خود و همچنین صفحه اصلی پارسی بلاگ ببینند. اگر آدم کم جنبه ای بودم مانند سال 81 راست مرا به سی سی یو میبردند.(توضیح این که سال 81 که مرا به سی سی یو بردند،هیچ ربطی به داشتن یا نداشتن جنبه نداشت.) و بدین ترتیب سیل بازدید ها به سوی وبلاگ بنده سرازیر شد و اکثر بازدید کنندگان پس از بازدید خود با گذاشتن نظر،بنده را مورد تفقد و مرحمت قرار دادند که از جمله آنها باید از جناب آقای سید محمد رضا فخری مدیریت محترم پارسی بلاگ نام ببرم که شرمنده فرمودند. راستش را بخواهید حال و روز ما شده بود مانند حال و روز یک کاندیدای منتخب و صفحه نظرات ما عین ستاد انتخاباتی همان کاندیدا. لحظه به لحظه بازدید جدید و دقیقه به دقیقه نظر جدید. در این میان سنبنودوم(ستاد نظارت بر نظرات و دوستان وبلاگ من) بسیار فعال بود و تند و تند نظرات را پس از بررسی از خصوصی به عمومی تبدیل می کرد. (IWDO) خلاصه در عالم خواب داشتند بررسی می کردند تا یکی از وبلاگ نویسان را به عنوان نماینده جماعت وبلاگ نویس به مقر این سازمان گسیل دارند و یکی از کاندیداها بنده حقیر سراپا تقصیر بود.بعضی با انتخاب من مخالفت می کردند و برای مخالفت خود دلائلی داشتند. دیگری می گفت وبلاگی که انسان با خواندن و دیدن محتویاتش در بیشتر مواقع نمی تواند راست را از دروغ،جدی را از شوخی و سره را از ناسره متمایز سازد عمرا حق ندارد نماینده ما در آن موسسه باشد. موافقین هم برای انتخاب من دلایل خاص خود را داشتند. یکی می گفت این که یک وبلاگ نویس خودش را در چهار دیواری یک موضوع خاص محدود کند درست نیست و باعث می شود که خلاقیت و نو آوری از او گرفته شود. دیگری می گفت چه عیبی دارد که یک وبلاگ نویس راست و دروغ،جدی و شوخی و سره و ناسره را(تا آنجا که ناقض حقوق دیگران نباشد) با هم در آمیزد و قضاوت را به عهده دیگران بگذارد.تازه این سبک وبلاگ نویسی خود راه گریزی را هم برای نویسنده ایجاد می کند. در همین حال بود که دیدم دارند برای نماز صبح مرا صدا می زنند. این هم از مزایای وبلاگ نویسی و انجام کارهای وبلاگی در دل شب می باشد که انسان مجبور می شود پست جدید التاسیسی را به نام(معاونت بیدارسازی) تاسیس نماید تا نماز صبحش قضا نشود. از همه اینها که بگذریم می رسیم به تهدیدات جدی که اخیرا و به دنبال موفقیتهای مکتسبه متوجه وبلاگ مظلوم ما شده است. بله دوستان عزیز،مدتی است که موجودیت وبلاگ و پایگاههای عملیاتی ما مورد حمله دشمنان قسم خورده قرار گرفته است.و عناصری نا مطلوب و به احتمال زیاد از خارج از مرزهای پارسی بلاگ با استفاده از سواره نظام سعی دارند موجودیت ما را به خطر بیاندازند. تعجب کردید؟باور کنید راست می گویم.با استفاده از سواره نظام. بله دوستان،این افراد سوار بر اسب های تروجان بر وبلاگ ما و پایگاه (رایانه)ما تاختن آغازیده اند.گر چه از نظر امنیت وبلاگی درست نیست که جزئیات را توضیح دهیم،ولی به همین بسنده می کنیم که نیروهای امنیتی وبلاگ تا کنون این نیروهای مهاجم را لات و پار کرده و به درک واصل نموده اند. خوب مثل اینکه کار خیلی به درازا کشید.در پایان به شما پیشنهاد می کنم در صورت داشتن فرصت کافی و سر حال بودن نظرات پست قبلی(مداد رنگی های چهل ساله)را حتما مطالعه فرمایید. چون در بین آنها به موارد خیلی جالبی برخورد می کنید. همچنین از نظرات خود برای پست حاضر دریغ نفرمایید.نظرات شما همچون خونی است که به کالبد این وبلاگ تزریق می شود.نگاه به تنبلی من در گذاشتن نظر نکنید. همیشه موفق،موید،سعادتمند،سالم و سر حال باشید. |
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
||