سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
  • محمدعلی مقامی ( جمعه 86/8/18 :: ساعت 8:0 عصر)

  • به نام خدا

    خوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااب ،خواب بودم خواب می دیدم


    نمیدانم مرا چه شده است که گاهی آنچنان خوابهای پریشانی می بینم که حتی ورزیده ترین معبران،از تعبیر صحیح و علمی آن عاجز می مانند.چند شب پیش هم همچون خیلی از شبهای دیگر از همین دست خواب های پریشان می دیدم.تا تعدادی از آنها در خاطرم هست،برایتان نقل می کنم.ولی خواهش می کنم هیچ کس آنها را تفسیر به رای ننماید.چون  ممکن است که  تعبیر و تفسیرشما درست نباشد،و وبال گردن بنده عاصی شود و حالا خر بیار و باقلا بار کن.

     

    خواب می دیدم که تعداد زیادی از کسانی که به دروغ خود را پیرو منویات دولت نهم جا زده اند و توانسته اند در جاهایی برای خود پستی و موقعیتی دست و پا نمایند،ولی  عملکرد آنها با سیاست عمومی دولت در تضاد آشکار بوده است،شناسایی شده اند و عنقریب بناست به جای آنها افراد شایسته یا شایسته تری منصوب گردند.و باز در عالم خواب می دیدم که شهر ما نیز اراین امر مستثنی نبود.

     

    خواب می دیدم کاندیداهای دوره آینده مجلس، طی یک گرد هم آیی سراسری پیمان بسته اند که در هنگام انتخابات و فصل تبلیغات،برای بالا بردن میزان آراء خویش،به هیچ وجه  به  روش های  غیر اخلاقی و بعضی مواقع ضد اخلاقی متوسل نشوند،تا احتیاج به کمکهای مالی چند   صد ملیونی،آن هم از ناحیه بعضی منابع مشکوک و گاهی مسئله دار،پیدا نکنند.

     

     خواب می دیدم در شهرمان فسا،معتادین به مسابقه پارچه نویسی، (که در خیلی موارد اقدامشان نه جنبه ملی میهنی دارد و نه جنبه دینی مذهبی ،بلکه به هدف مطرح کردن یک یا چند فرد،آن هم در سطح منطقه انجام می پذیرد)تصمیم گرفته اند که این همه منابع دولتی و غیر دولتی را برای این مسابقه (که همانند مسابقه تسلیحاتی شرق و غرب،پر هزینه شده است)به هدر ندهند.

     

    خواب می دیدم  آن دسته از باز نشستگان(خصوصا بازنشستگان آموزش و پرورش)و شاغلین مشاغل آزاد که در سال 85 با ابلاغ فرماندار محترم به عنوان نیروی اجرایی،در انتخابات مجلس خبرگان و شوراها ،صمیمانه  انجام وظیفه نموده اند و علیرغم تذکرات مکرر،حق الزحمه خود را دریافت ننموده اند،اکنون به حق الزحمه خود رسیده اند،و  در مقابل ، این گونه افراد نیز آمادگی قلبی خود را برای همکاری در دور بعدی انتخابات اعلام داشته اند.

    خواب می دیدم که در شهرمان فسا،عده ای می گفتند:وا اسلاما!برسید که شهرمان توسط دوسه روستا به اسارت گرفته شده.و در عالم خواب بنا بود برای نجات شهر از چنگال آن دوسه روستا ،هیاتی از مرکز گسیل گردد.

     

    خواب می دیدم که فاز بعدی بهره برداری ازساختمان جدید التاسیس بیمارستان ولی عصرفسا(با قدمت در حال ساخت بودن بیش از یک دهه) در شرف انجام است تا به یاری خدا تغییر کاربری  این ساختمان از درمانگاه به بیمارستان تحقق یابد.

     

    خواب می دیدم که در شهرمان فسا،همه رانندگان وسائط نقلیه، علی الخصوص موتور سواران گرانمایه ! ،قول داده اند مقررات راهنمایی و رانندگی را رعایت کنند،در خیابانها سرعت نگیرند،موتورها به نمایش تک چرخ  مبادرت ننمایند و رعایت حال عابرین پیاده را بنمایند،تا مسئولین شهر هم بتوانند ساندویچ های خیابان که همان سرعت گیر هایی است که زیر اتومبیل ها را غرق بوسه می کنند، از معابر برچینند.

    و بالاخره خواب می دیدم که خواب بودم و در عالم خواب مرتب فریاد می زدم که:

    خواب می بینم آی خواب می بیننننننننننننننننننننننننننننننننننم.

     

    و ناگهان صدای معاونت امور بیدار سازی مرا از خواب بیدار کرد که:بلند شو که نمازت قضا میشه.چه خبره توی خواب این همه ناله می کنی؟

     

    تا مطلب بعد خدا نگهدار

                                               پست الکترونیکی: 

    mamaghami@gmail.com
    mamaghami@yahoo.com
     


     







     



  • کلمات کلیدی :


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    روز و هفته معلم گرامی باد
    یلدا به کام شما باد
    اطلاعیه
    عکس های فسای قدیم-
    حیوانات و مدرنیته
    توهم و تخیل
    توجه
    [عناوین آرشیوشده]