سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
  • محمدعلی مقامی ( جمعه 86/3/4 :: ساعت 11:44 عصر)

  • به نام خدا

    تور نیم روزه به استهبان 


    امروز جمعه چهارم خرداد ماه از طرف مدیریت این وبلاگ شخصی
    (یعنی خود بنده) تور خانوادگی نیم روزه ای به مقصد استهبان برگزار گردید.در این تور نیم روزه یکی از با جناق های مدیریت نیزمیهمان خانواده بود.اهداف کوتاه مدت و بلند مدت برگزاری این تور به شرح زیر بوده است.

    1.گذراندن ساعاتی در جوار آبشار زیبای استهبان وتجدید قوای مدیریت وبلاگ پس از مدت طولانی کلاس داری روزانه و وبلاگ نویسی و وبگردی شبانه.

     

     

    2.استمالت و دلجویی و جلب رضایت معاونت بیدار سازی وبلاگ که در طول مدت کلاس داری روزانه و وبلاگ نویسی و وبگردی شبانه مدیریت،زحمات و مرارتهای زیادی را متحمل شده است.

    (توضیح این که کسانی که با وبلاگ اینجانب آشنایی قبلی ندارند،برای اطلاعات بیشتر در مورد معاونت بیدارسازی مجبور و محکومند که پست(موسسه بین المللی گفتگوی وبلاگها!)را به دقت بخوانند.

    3.کم کردن بار تالمات روحی با جناق فوق الذکر که در غیاب چند روزه همسر خود از استرس فراوانی رنج می برد.

    4.رد کردن و تقبیح نظریه تفرقه افکنانه بسیار معروف که:(نه ژیان ماشین می شود ونه با جناق قوم و خویش).و یا روایت شیطنت آمیز : (چهل باجناق در یک دره گیر افتاده بودند و همگی فریاد می زدند:امان از درد غریبی و بی پناهی)

    5.بر طرف کردن شائبه در حال قوت مبنی بر این که مدیریت این وبلاگ(یعنی بنده) اصولا ناسیونالیست است و فقط می خواهد شهر خود فسا را تبلیغ کند.با رفتن به استهبان و درج گزارش مصور  ثابت شد که ما هوای همسایگان خود را هم داریم.

    6.و بالاخره پشتیبانی مجدانه از ایجاد مناطق گردشگری.

    در پایان مدیریت این وبلاگ ضمن دعوت از شما به دیدن عکسهای تور امروز پیشنهاد می نماید که وبگردی هم جزئی از امورات گردشگری و وبلاگها در زمره مناطق گردشگری به حساب آیند تا ما هم به نان و نوایی برسیم .

     

     





     

     

     



  • کلمات کلیدی :

  • محمدعلی مقامی ( چهارشنبه 86/3/2 :: ساعت 11:26 عصر)

  •  

    به نام خدا
    چهارمین شهید خانواده


    حاج غلامحسین محب یکی از خدمتگزاران صدیق انقلاب بود.وی از قبل از پیروزی انقلاب یکی از حامیان انقلاب اسلامی بود.نه تنها وی،بلکه همه افراد خانواده وی این گونه بودند.
    در دوران جنگ تحمیلی وی سه برادر خود را به نامهای مصطفی،محمد و مرتضی در میدان های نبرد حق علیه باطل تقدیم انقلاب نمود.
    در طی سالهای زیادی بعد از انقلاب،حاج غلامحسین در خدمت آموزش و پروزش فرزندان شهرستان فسا بود.سپس سالهای دیگری را با سمت فرمانداری استهبان و کازرون به خدمت صادقانه خود ادامه داد.
    سالهای بعد مدتی معاونت سازمان صدا و سیمای فارس و نهایتا مدیریت سازمان صدا و سیما در استان لرستان را به عهده داشت.در هنگام انتخابات مجلس هفتم(مجلس فعلی)ایشان از طرف مردم شیراز به عنوان نماینده آن شهرستان در مجلس شورای اسلامی بر گزیده شد.ولی متاسفانه قبل از حضور در مجلس ،در راه خرم آباد به شیراز به افتخار شهادت نائل آمد.و در این فیض عظمی همسر گرامیش نیز با وی همراه گشت.

    اکنون سه بهار از آن زمان می گذرد.ولی یاد و خاطره او در اذهان استوار مانده است.

    به همین مناسبت همزمان با سالروز حماسه آزادی خرمشهر،فردا پنجشنبه سوم خرداد ماه از ساعت 4 تا 6 بعد از ظهر مجلسی در مسجد جامع فسا منعقد می شود تا یاد و خاطره آن عزیز و همسر مکرمه اش و برادران شهیدش را گرامی بداریم.




  • کلمات کلیدی :

  • محمدعلی مقامی ( دوشنبه 86/2/31 :: ساعت 11:26 عصر)

  • به نام خدا 



    میلاد مسعود حضرت زینب (سلام الله علیها)شیر زن صحنه کربلا
    و روز پرستار گرامی باد.



  • کلمات کلیدی :

  • محمدعلی مقامی ( سه شنبه 86/2/25 :: ساعت 12:32 صبح)

  • به نام خدا

    فسا و شبهای برره

    "کاه کهنه بر باد دادن"


    حتما این جنتلمن معرف حضورتون هستند.آفا کیوون از شبهای برره.بیشترین دوستداران ایشان دانشجویان دانشگاه آزاد و خانواده های آنها هستند آنهم نه به خاطر تیپ تو دل بروشون،بلکه به خاطر تکیه کلام زیباشون که هی می گفتند"پول وده،پول زور وده"


    و این هم عکس دیگه از بازیگران همان سریال. 


    اینها را نوشتم که یادتون بیاد. و اما اگه حافظه قویی داشته باشید یادتون می یاد که توی این سریال مدتی به طور پیوسته  از فسا یاد می شد و آن را از جاهای مهم عهد برره قلمداد می نمودند و حتی با ایتالیا مقایسه می شد.دلیل این امر این بود که دست اندر کاران سریال گوشه چشمی و محبتی به فسا داشتند و بدینوسیله آن را در سطح خیلی وسیع مطرح می نمودند.هیچگاه هم از گفتار آنان نمی شد اهانتی را نسبت به فسا و فسا ئیان استنباط نمود.اکثر افرادی هم که من می دیدم ویا نظرشان را می شنیدم از این امرراضی و خشنود بودند و حتی در محل، مردم عبارت"فسا برره"بکار می بردند.خلاصه کلام ، در یک رسانه بزرگ که برای تبلیغ چند ثانیه ای،انسان باید به اندازه  درآمدماهیانه یک کارمند عالی رتبه  پول آگهی بدهد همینطوری و مفت و مجانی برای فسا تبلیغ می شد.


    تا این که ناگهان این امر به کلی متوقف شد.

    بعد از مدتی آگاهان و دست اندر کاران اجتماعی خبر دادند که یکی از نیروهای فسائی برون منطقه ای که به مناسبت شغلی خود در پاتخت(یعنی پایتخت) حضور دارند طی نامه ای به صدا و سیما اعتراض کرده اند.

    و الهی بمیرم، دست اندرکاران سریال هم ماست خود را کیسه کردند و دیگر نام فسا بر لبان مشتاقشان جاری نگردید. 

    آگاهان اجتماعی و وبلاگی دو فرضیه برای این اتفاق ناگوار مطرح کرده اند.

    اول آن که ممکن است عده ای از همشهریان بزرگوار که با طنز میانه ای ندارند(و حتی دلشان می خواهد که سر به تن وبلاگهایی مانند وبلاگ من نباشد)به آن همشهری برون شهری فشار آورده اند که"ای وای برسید.کیان فسا و فسایی در معرض خطر است"و آن بنده خدا هم که حتما آراء و نظرات مردم فسا را در خود متبلورمی پنداشتند به ناچار اقدام نموده اند.

    و اما فرضیه دوم که کمی بد بینانه است و ما قویا آن را در این وبلاگ مورد شک و تردید قرار می دهیم آن است که امکان دارد آن همشهری برون شهری گرانمایه توسط همکاران خود ودر محل کار مورد دست اندازی قرار می گرفتند.(یعنی این که بعضی همکاران نابخرد به خاطر ذکر نام فسا در آن سریال ایشان را دست می انداختند.)

    .گرچه صحت این فرضیه شدیدا مورد تردید ما می باشد ولی اگر به فرض محال چنین چیزی درست باشد،با وجود این که ما از هویت این همشهری هیچ اطلاعی نداریم وهیچ مسئولیتی را هم در این مورد قبول نمی نماییم،در عین حال عمل غیر اخلاقی آن همکاران بی کلاس ایشان را شدیدا محکوم می کنیم.

    زیاد سرتان را به درد نیاورم،آن طوری که مطلعین می گویند،نوشتن نامه همان و آجر شدن نان مردم فسا هم همان.

    حالا من مادر مرده هرچه می خواهم در این محیط کوچک و محدود پارسی بلاگ(در مقایسه با تعداد وسیع مخاطبین صدا و سیما)زور الکی بزنم تا شاید  شهرم را به دیگران معرفی نمایم.این امر مصداق شعر طنزی است که حدود38 یا 39 سال پیش در روزنامه توفیق چاپ شده بود. من فقط دو بیت آن را به خاطر می آورم.در آن موقع جاده شیراز فسا خاکی بود.شعر این است:


    راه عشق و عاشقی و جاده شیراز فسا         

                                                         هر دو طولانیست اما این کجا و آن کجا

     

    من شوم دعوت به مسجد دم کلفتان در هتل

                                                         هر دو مهمانیست اما این کجا و آن کجا 

    واما جونم براتون بگه حالا که در مورد فسا نوشتم بگذارید یک کار تبلیغاتی بدون کسب درآمد هم انجام بدم.

    یکی از بازدید کنندگان وبلاگ که خیلی هم در صفحه نظرات بذل محبت کرده ند از نان فسایی اسم آورده و اظهار فرموده اند که نان فسایی را خیلی دوست دارند.بنابر این بی مناسبت نیست که عکسی از نان فسایی را تقدیم دوستان عزیز نمایم.خوب به عکس نگاه کنید و حسابی تمرکز بگیرید.شاید در این عصر تکنولوژی(ببخشید،فن آوری)بتوانید از طریق تماس از راه دور مزه آن را تجربه نمایید. 


    ذکر دو نکته در مورد نان فسایی لازم است.اول این که قدیم الایام ،نان فسایی به کماج یا کماچ(به ضم کاف)معروف بود.دوم این که تا قبل از جدی گرفتن محرومیت اجتماعی و محکومیت خشخاش،قنادان فسایی روی کماچ خشخاش می پاشیدند،اما از آن زمان کنجد جایگزین خشخاش شده است.


    در هر حال اولین باری که به فسا تشریف فرما شوید می توانید آن را از قنادی ها ابتیاع فرمایید.

    تا مطلب بعد خدا نگهدار.



  • کلمات کلیدی :

  • محمدعلی مقامی ( یکشنبه 86/2/23 :: ساعت 12:27 صبح)

  • بنام خدا 


    دوستان سلام.این بار اگه برا طنز تشریف آوردید اشتباه اومدید.تصویر این بار به شما می گه که این بار از طنز خبری نیست.می خوام یک بار هم که شده ژست متفکرانه بگیرم و براتون مقاله چاپ کنم.مقاله زیر را یکی از دوستان خوبم آقای محمد کریم نظامی کارشناس میکرو بیولوژی برای وبلاگ فرستاده که با تشکر از محبت ایشان اونو میزنم توی وبلاگ.

    خود نگارنده(آقای نظامی) در پایان در مورد منبع توضیح داده اند.ببینید.
         
     
                                                             


     فن آوری زیستی ، مشکلات و راهکارها

    موضوع مورد بحث در ارتباط با فن آوری زیستی (بیوتکنولوژی ) است.در ابتدا توضیح درباره واژه بیوتکنولوژی لازم به نظر میرسد.

    واژه بیوتکنولوژی در بر گیرنده تکنیکهای به کارگیری میکروارگانیزمها و ارگانیزمهای زنده در جهت ایجاد فر آورده های مفید است .

    بیوتکنولوژی آمیخته ای از چهار علم بیوشیمی، مهندسی شیمی ، میکروبیولوژی و ژنتیک است.

    در این علم سعی بر این است که با تغییرات ژنتیکی مناسب در ارگانیزمها ی تولید کننده ، محصولاتی با افزایش بازده و کیفیت بالا و ضایعات کمتر داشته باشیم.

    از جمله کاربرد های بیو تکنولوژی موارد زیر است: 1)تولید انواع اسیدهای آلی و آمینه بوسیله میکروارگانیزمها 2)تولید آنزیمها 3) تولید هورمونها 4) تولید ویتامینها 5) تولید واکسنها 6) تولید آنتی بادیهای نوترکیب7)اصلاح نژاد در ابعاد گوناگون حیوانی و گیاهی 8) رمز گشایی ژنوم انسانی و بررسی بر روی ژنوم انسانی و ارتباط آن با بیماریهای مختلف 9) شناسایی افراد مجرم بوسیله مطالعه ژنتیکی بر روی اجزاء باقیمانده از افراد مجرم و مطابقت آن با بانک ژنتیکی افراد مجرم 10)حذف ژنهای معیوب و جایگزینی آن بوسیله ژنهای سا لم و کارا در ابعاد سلول تخم 11)تولید فرآورده های تخمیری 12) تولید پروتیین برای تغذیه دام ( single cell protein ) 13) استفاده در صنایع سلولزی و قندو شکر 14) استفاده از میکروارگانیزمها در جهت افزایش محصولات گیاهی مثل بقولات 15)استخراج و خالص سازی فلزات مختلف مثل طلا ، نقره، اورانیوم ، مس و... بوسیله فروشویی میکروبی 16) مقاوم کردن گیاهان و جانوران در برابر بیماریها 17)استفاده از زنجیره انتقال الکترون میکروارگانیزمهای تخمیر کننده همچون باکتری رودو فراکس فرودسین برای شارژ باطریها ( این کار توسط سازمان ناسا انجام شده است) 18) افزایش استخراج نفت و گاز بوسیله میکروارگانیزمها 19) تولید پلاستیکهای قابل تجزیه توسط طبیعت بوسیله  پلیمرهای میکروبی و گیاهی 20) از بین بردن آلودگیهای نفتی بر روی سطح دریا بوسیله میکروارگانیزمها 21) تصفیه هوا 22) تصفیه آب 23)تولید کودهای بیولوژیکی سازگار با محیط زیست توسط میکرو ارگانیزمها 24) تولید انواع اسانسها و عطرها 25)در صنایع دفاعی در جهت کشف مین های جنگی بوسیله میکرو ارگانیزمهای نوترکیب و خنثی سازی گاز خردل 26) تولید انرژی با استفاده از متد Bio Gas 27)تولید حشره کشها وآفت کشهای بیولوژیکی 28) تولید واکسنهای ضد بارداری 29) تولید مواد پتروشیمی 30)تولید پلیمرهای مختلف میکروبی  و...

    باید توجه داشت که علم بیوتکنولوژی ارتباط تنگاتنگی با علوم کامپیوتری دارد و بدون به کارگیری کامپیوتر ، پیشرفت این علم بسیار کند خواهد شد.

    هم اکنون به طور خلاصه ابعاد گوناگون سرمایه گذاری  در زمینه بیوتکنولوژی کشورهای صنعتی را مورد بررسی قرار داده و آن را با ایران مقایسه مینماییم :

    در حالی که در کشور آمریکا تعداد متخصصان متناسب با مراکز بیو تکنولوژی و حتی بیشتر است و تعداد مراکز 1400 عدد است در ایران تعداد متخصصان 20% تعداد مورد نیاز میباشد وتعداد مراکز فعال 3 عدد میباشد.

    در حال حاضر در ایران بودجه تحقیقاتی کل کشور حدود 3/0 درصد درآمد ناخالص ملی  است .

    حال که به اهمیت این تکنولوژی به طور خلاصه پی بردیم و به اعتقاد بسیاری از پژوهشگران که تکنولوژی آینده را در قبضه دو علم بیوتکنولوژی و تکنولوژی اطلاعت IT میدانند ؛ لازم است که به مشکلاتی که بر سر راه پیشرفت صنعت بیوتکنولوژی و دیگر تکنولوژیها وجود دارد آشنا شویم و راهکارهایی را در جهت رفع مشکلات و پیشرفت تکنولوژی کشور ارایه دهیم:

    مشکلاتی که بر سر راه پیشرفت تکنولوژی در کشور ما وجود دارد شامل مشکلات در تحقیقات و تولید میباشد.

    در بخش تحقیقات مهمترین موا نع عبارتند از:

    1)نیروی انسانی 2)سرمایه 3)امکانات4)قوانین و مقررات5) عدم ثبات مدیریت6) سیاست گذاری

    1): در مورد نیروی انسانی هم اکنون با کمبود نیروهای متخصص مواجه هستیم و نسبت نیروها به مراکز مناسب نیست . راهکارهایی که در این مورد پیشنهاد میشود شامل موارد زیر است: گسترش تحصیلات تکمیلی، جلوگیری از فرار نخبگان،  ایجاد مراکز مشترک و استفاده از نیروهای خارجی و جوانان تحصیلکرده مرتبط با فن آوری زیستی ، باز آموزی جوانان تحصیلکرده و اعزام آنها به مراکز معتبر خارجی، ایجاد شرایط رفاهی برای متخصصان و جوانان تحصیلکرده در جهت شکوفایی استعدادهای نهفته و بارور ساختن آن و باور کردن جوان تحصیلکرده به عنوان نیرومند ترین وسیله جهت دستیابی جمهوری اسلامی ایران به  High technologies و  تبدیل ایران به  قدرت اول منطقه از لحاظ تکنولوژیهای صلح آمیز و قدرت دفاعی

    2)در مورد  مشکلات سرمایه گذاری با کمبود بودجه در امور تحقیقات مواجه هستیم . راهکارهایی که پیشنهاد می شود بدین صورت است که : ابتدا بیو تکنولوژی را به عنوان یک اولویت ملی شناخته و سپس با این پیش فرض بر روی آن سرمایه گذاری مناسب را انجام داد . راهکار دیگر خصوصی سازی در بخش بیو تکنولوژی میباشد که باعث اشتغال زایی و افزایش کیفیت محصولات و افزایش بهره وری میشود.

    در مورد مشکلات امکانات ، در حال حاضر 3 مرکز بیوتکنولوژی فعال در ایران وجود دارد  در حالی که ما به بیش از 15 مرکز احتیاج داریم  برای رفع این مشکل برقراری رابطه تحقیقاتی بین موسسات و سازماندهی آنها ، ایجاد پارکهای تحقیقاتی و اطلاع رسانی از آخرین وضعیت امکانات ، ضروری است از طرفی به علت تحریم اقتصادی ، میبایستی جهت دستیابی به امکانات  با کشورهایی که از لحاظ سیاست خارجی به ایران نزدیک هستند ارتباط برقرار نمود و از امکانات آنها استفاده نمود .

    3) در مورد قوانین و مقررات تاکنون هیچ قانون مصوب و ابلاغ شده ای برای اجرای مسایل مربوط به صادرات و واردات ، موارد بانکی ، حق مالکیت معنوی و حقوقی  در حوزه بیوتکنولوژی تعریف نشده است. راهکار پیشنهادی این مورد این است که آیین نامه ها و مقررات لازم برای این بخش تدوین گردد (لازم به ذکر است که اخیرا سندی تحت عنوان ایران سبز در هیات دولت به تصویب رسیده است)

    4) در مورد مشکل عدم ثبات مدیریت : در این مورد با تغییر هر وزیر رؤسای مراکز تحقیقاتی تعویض شده و طرحهای تحقیقاتی آن مراکز تغییر خواهد کرد لذا راهکار پیشنهادی این است که: مدیریت مراکز تحقیقاتی می بایستی جنبه علمی داشته باشد و نه جنبه سیاسی

    5) در مورد مشکلات سیاستگذاری : کمسیون اجرایی بیوتکنولوژی در کشور به دلیل نداشتن ساختار مناسب و نداشتن قدرت اجرایی ،  راندمان لازم را ندارد . راهکار پیشنهادی این است که این کمسیون  زیر نظر ریاست جمهوری ، مسئوول بیوتکنولوژی در کشور باشد.

    مشکلاتی که ذکر شد مربوط به مشکلات در امر تحقیقات بود ؛ اکنون به بررسی مشکلات و کمبودها در امر تولید می پردازیم :

    کمبودهایی که در امر تولید وجود دارند عبارتند از : 1) خصوصی سازی 2) قوانین حامی تولید 3)ایجاد و انتقال تکنولوژی4) بازار یابی 5) مسائل فرهنگی

    1)    در مورد مساله خصوصی سازی، تجربه نشان داده است که بدون مشارکت مؤثر بخش خصوصی امکان توسعهء بهینهء صنعت بیوتکنولوژی وجود نخواهد داشت.

    2)    در  مورد مساله کمبود قوا نین حمایتی ، نبودن قوا نین مدون ، مناسب و با ثبات  در این زمینه منجر به دلسرد شدن  سرمایه گذاران شده و موجب ترغیب این افراد برای انتقال سرمایه های خود به صنایع پر بازده یا کاذب شده است ؛ راهکار این است که : مرجعی قانونی ، آگاه و مقتدر مورد نیاز است که با اعمال نظارت تخصصی ، حافظ منافع سرمایه- گذاران در این حیطه گردد.

    3)    در مورد مسا له انتقال تکنولوژی : متاسفانه در کشور ما به علت عدم  برخورداری پژوهشگران خارجی از قوانین حمایتی شرایطی فراهم گشته که به جز در چهار چوب انتقال تکنولوژی کلید به دست ، همکاری علمی مناسبی از سوی ما با دنیا صورت نپذیرد . راهکار این است که: موا نع انتقال تکنولوژی وعوامل تسریع کنندهء انتقال تکنولوژی شناسایی و سپس تصمیم مناسب گرفته و به مرحله اجرا در آورده شود.

    4)    در مورد مسا له بازاریابی مشکلی که وجود دارد این است که: عدم دسترسی به بازار مناسب ، منجر به محدودیت در رشد تولید شده است که به علت پایین بودن کیفیت محصولات است ضمن آنکه قیمت تمام شده نیز باید قابل رقابت با محصولات سایر شرکتها باشد. راهکار جهت حل این مورد شامل موارد زیر ا ست:

    الف)پرداختن بیشتر سفارتخانه های ما در خارج از کشور به مقوله صادرات

    ب)تسهیل قوانین گمرکی ، بانکی و ارزی

    ج) ضمانت استمرار در فروش و بازار یابی جهانی

    د) افزایش کیفیت محصولات تولیدی

    5) در مورد مسایل فرهنگی : متاسفانه در کشور ما بافت فرهنگی به گونه ای است که : مشاغل خدماتی دارای ارزش بیشتری نسبت به مشاغل تولیدی است.

    راهکار این است که : سرمایه گذاری متخصصین دانشگاهی و با اعتبار علمی آنها می تواند  تضمین کننده  تداوم رشد و توسعه بیوتکنولوژی در کشور باشد .

    مشکل دیگر این است که: این تکنولوژی و محصولات حاصل از مهندسی ژنتیک و کاربردهای

    میکرو ارگانیزمها در جامعه ترویج نمی شود.

    راهکار این است که : بحث بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک و کاربردهای میکروارگانیزمها  در سر فصل دروس دبیرستانی گنجانده شده و علاوه بر آن صدا و سیما و مطبوعات با دعوت از صاحبنظران نسبت به معرفی این علم ( فن آوری زیستی) به تمام مردم کمک نمایند                                                

    نگارنده : محمد کریم نظا می کارشناس زیست شناسی گرایش میکروبیولوژی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد جهرم وعضو انجمن علمی میکروبیولوژی ایران(Iranian society of microbiology ) (ISM )

    e-mail:nezami456@yahoo.com

    منبع : بولتن بیوتکنولوژی وابسته به دفتر همکاریهای فن آوری ریاست جمهوری (شماره 39 تا 49)

     

     

     



  • کلمات کلیدی :

  • محمدعلی مقامی ( یکشنبه 86/2/16 :: ساعت 11:34 عصر)

  • به نام خدا

    موسسه بین المللی گفتگوی وبلاگها!


    آقا عجب حالی می ده منتخب شدن! من اصلا فکرش را نکرده بودم. متوجه نبودم که منتخب شدن از هر نوعش باشه آدم می تونه کلی باهاش حال کنه.حالا می فهمم  چرا بعضی ها حاضرند که تمام زندگیشون را به حراج بگذارند تا بلکه دری به تخته بخوره  و برا یه جایی منتخب بشن.گاهی که به وبلاگهای منتخب نگاه می کردم یا اونها را توی لیست پارسی بلاگ می دیدم تصویر درستی از این موهبت الهی نداشتم.تا این که اتفاق افتاد.

    البته باید اقرار کنم که همه چیز ناگهانی،غیر مترقبه و تقریبا همزمان اتفاق افتاد.

    ماجرا از روز هشتم اردیبهشت آغاز شد.در آن روز بنده وبلاگ نویس مطلبی را تحت عنوان(تولدم مبارک)پست کردم


    وبا هدف اشاعه فرهنگ خود تبریکی پیشنهاد کردم که افراد بجای منتظر شدن برای تبریک دیگران در مناسبتهای مختلف خودشان به خود تبریک بگویند.و چون دهم اردیبهشت تولد خودم بود،تولدم را به خودم تبریک گفتم.خوشبختانه این مطلب از سوی پارسی بلاگ به  عنوان(نوشته منتخب) اعلام گردید.

    به دنبال این اقدام انقلابی واین انتخاب،سیل تبریکات بشر دوستانه وبلاگ نویسان،بازدیدکنندگان و دوستان به سوی صفحه نظرات وبلاگ من سرازیر شد .آنهم در بیشتر موارد با دستهای پر از گل وکیک و شیرینی.
                    

    اون روز و دو روز بعد از اون با پیامهای تبریک واصله کلی حال کردیم.

    در اولین ساعت روز یازدهم اردیبهشت پست بعدی که چند ماهی وقت روی آن گذاشته بودم تحت عنوان مداد رنگی های چهل ساله ویژه هفته بزرگداشت مقام معلم پست کردم.                       عصر همان روز متوجه شدم که آن مطلب هم به عنوان منتخب اعلام گردیده است.

    دردسرتان ندهم،وقتی صفحه نظرات وبلاگ خود را باز کردم با تعجب دیدم که لوگوی وبلاگم بر تارک صفحه نظرات می درخشد و معنی آن این است که وبلاگ من به عنوان وبلاگ منتخب اعلام شده و همه اعضاء پارسی بلاگ می توانند لوگوی مرا که البته و صد البته عکس خودم می باشد روی صفحه نظرات خود و همچنین صفحه اصلی پارسی بلاگ ببینند.




    اگر آدم کم جنبه ای بودم مانند سال 81 راست مرا به سی سی یو میبردند.(توضیح این که سال 81 که مرا به سی سی یو بردند،هیچ ربطی به داشتن یا نداشتن جنبه نداشت.)

    و بدین ترتیب سیل بازدید ها به سوی وبلاگ بنده سرازیر شد و اکثر بازدید کنندگان پس از بازدید خود با گذاشتن نظر،بنده را مورد تفقد و مرحمت قرار دادند که از جمله آنها باید از جناب آقای سید محمد رضا فخری مدیریت محترم پارسی بلاگ نام ببرم که شرمنده فرمودند.

    به هر حال با وجود اعلام وبلاگ منتخب در عصر روز یازدهم، تعداد بازدید های وبلاگ در همان روز به 159 و روز بعد به 204 بازدید رسید.عکس زیر در پایان روز 12 اردیبهشت گرفته شده است.



    راستش را بخواهید حال و روز ما شده بود مانند حال و روز یک کاندیدای منتخب و صفحه نظرات ما عین ستاد انتخاباتی همان کاندیدا. لحظه به لحظه بازدید جدید و دقیقه به دقیقه نظر جدید.

    در این میان سنبنودوم(ستاد نظارت بر نظرات و دوستان وبلاگ من)

    بسیار فعال بود و تند و تند نظرات را پس از بررسی از خصوصی به عمومی تبدیل می کرد.
    هر چه از احساسات قلقلکی منتخب شدن برایتان بگویم کم گفته ام.چون نمی خواهم زیاد اطاله کلام دهم،می روم سراغ اصل مطلب،همانی که تیتر یا عنوان پست این بار را از آن گرفته ام.
    اولین شب بعد از منتخب شدن وبلاگ ،پس از رفتن به رختخواب و در عالم خواب دیدم که یک سازمان جهانی به نام سازمان  وبلاگهای متحد(یو دبلیو) تشکیل شده ودر این سازمان موسسه ای شکل گرفته است به نام موسسه بین المللی گفتگوی وبلاگها یا:
       
    The International Weblogs Dialog Organization        

    (IWDO)

    خلاصه در عالم خواب داشتند بررسی می کردند تا یکی از وبلاگ نویسان را به عنوان نماینده جماعت وبلاگ نویس به مقر این سازمان گسیل دارند و یکی از کاندیداها بنده حقیر سراپا تقصیر بود.بعضی با انتخاب من مخالفت می کردند و برای مخالفت خود دلائلی داشتند.
    یکی می گفت وبلاگ نویسی که برای وبلاگ خود موضوع مشخصی تعیین نمی کند و همینجوری و الله بختکی می نویسد به چه درد می خورد.

    دیگری می گفت وبلاگی که انسان با خواندن و دیدن محتویاتش در بیشتر مواقع نمی تواند راست را از دروغ،جدی را از شوخی و سره را از ناسره متمایز سازد عمرا حق ندارد نماینده ما در آن موسسه باشد.

    موافقین هم برای انتخاب من دلایل خاص خود را داشتند.

    یکی می گفت این که یک وبلاگ نویس خودش را در چهار دیواری یک موضوع خاص محدود کند درست نیست و باعث می شود که خلاقیت و نو آوری از او گرفته شود.

    دیگری می گفت چه عیبی دارد که یک وبلاگ نویس راست و دروغ،جدی و شوخی و سره و ناسره را(تا آنجا که ناقض حقوق دیگران نباشد) با هم در آمیزد و قضاوت را به عهده دیگران بگذارد.تازه این سبک وبلاگ نویسی خود  راه گریزی را هم برای نویسنده ایجاد می کند.
    از طرفی در همان عالم خواب در عین حال که خیلی برای انتخاب شدن برای اعزام به مقر جهانی آن موسسه اشتیاق داشتم،نگران کلاسهایم و زبان آموزانم بودم که با رفتن من چه بلایی سر آنها خواهد آمد.

    در همین حال بود که دیدم دارند برای نماز صبح مرا صدا می زنند.

    این هم از مزایای وبلاگ نویسی و انجام کارهای وبلاگی در دل شب می باشد که انسان مجبور  می شود پست جدید التاسیسی را به نام(معاونت بیدارسازی) تاسیس نماید تا نماز صبحش قضا نشود.

    از همه اینها که بگذریم می رسیم به تهدیدات جدی که اخیرا و به دنبال موفقیتهای مکتسبه متوجه وبلاگ مظلوم ما شده است.

    بله دوستان عزیز،مدتی است که موجودیت وبلاگ و پایگاههای عملیاتی ما مورد حمله دشمنان قسم خورده قرار گرفته است.و عناصری نا مطلوب و به احتمال زیاد از خارج از مرزهای پارسی بلاگ با استفاده از سواره نظام سعی دارند موجودیت ما را به خطر بیاندازند.

    تعجب کردید؟باور کنید راست می گویم.با استفاده از سواره نظام.

    بله دوستان،این افراد سوار بر اسب های تروجان بر وبلاگ ما و پایگاه (رایانه)ما تاختن آغازیده اند.گر چه از نظر امنیت وبلاگی درست نیست که جزئیات را توضیح دهیم،ولی به همین بسنده می کنیم که نیروهای امنیتی وبلاگ تا کنون این نیروهای مهاجم را لات و پار کرده و به درک واصل نموده اند.

    خوب مثل اینکه کار خیلی به درازا کشید.در پایان به شما پیشنهاد می کنم در صورت داشتن فرصت کافی و سر حال بودن نظرات پست قبلی(مداد رنگی های چهل ساله)را حتما مطالعه  فرمایید. چون در بین آنها به موارد خیلی جالبی برخورد می کنید.

    همچنین از نظرات خود برای پست حاضر دریغ نفرمایید.نظرات شما همچون خونی است که به کالبد این وبلاگ تزریق می شود.نگاه به تنبلی من در گذاشتن نظر نکنید.                                    همیشه موفق،موید،سعادتمند،سالم و سر حال باشید.
                                           

     



  • کلمات کلیدی :

  • محمدعلی مقامی ( سه شنبه 86/2/11 :: ساعت 1:0 صبح)

  • به نام خدا

    مداد رنگی های چهل ساله

    ویژه هفته بزرگداشت مقام معلم

    بیش از چهل سال پیش در سال تحصیلی 44-1345 در مدرسه ابتدایی اوحدی فسا در کلاس پنجم  به درس خواندن مشغول بودم.آموزگار آن سال من جناب آقای جمال نادر بودند. عکس زیر ایشان را در آن سالها نشان می دهد. ایشان دو ماهی پیش محبت کردند و این عکس را به من دادند تا بتوانم برای تهیه مطلبم از آن استفاده کنم.

    و این هم عکسی از بنده حقیر سراپا تقصیر است که در سال 45 گرفته شده است.(البته در آن زمان  درجه تقصیر من به اندازه امروز نبود)

    در آن سال جناب آقای نادر به مناسبت کسب نمره برتر یک جعبه مداد رنگی به من جایزه دادند که شما در عکس آن را می بینید.این جعبه حاوی 6 عدد مداد رنگی کوتاه می باشد که در آن زمان در نوع خود بسیار ارزنده بود.من آنقدر این مداد ها را دوست داشتم که حتی با آنها یک خط هم نکشیدم.درست فکرش را بکنید.بیش از چهل سال از آن زمان گذشته است.در این مدت من جابجاییهای زیادی داشته ام.سربازی رفته ام.دانشسرا بوده ام ختی شش سال آن را در ایران نبوده ام.اما هنوز این جعبه مداد رنگی را در اختیار دارم.همان طور که در عکس می بینید جعبه آن کمی خراب شده است.اما مداد ها همچون روز اول هستند.شاید خوانندگان عزیز دوست داشته باشند بدانند آموزگار من اکنون در چه وضعیتی می باشد.خوشبختانه چند ماه پیش در محل قدیم اداره آموزش و پرورش فسا از ایشان عکسی گرفتم.بهتر بگویم پسرم از من و ایشان عکسی گرفت که می توانید آنرا اینجا ببینید.

    حال که مداد رنگی های چهل ساله بهانه ای شد تا به مناسبت بزرگداشت مقام معلم مطلبی بنویسم ،   می خواهم از دیگر آموزگاران دوره ابتدایی هم یادی کرده باشم.

    لازم است در اینجا از جناب آقای عباسی مسئول محترم دائره بایگانی آموزش و پرورش فسا که اینجانب را در تهیه بعضی عکسها کمک کردند صمیمانه تشکر و قدر دانی نمایم.


    عکس زیر متعلق به مرحوم آقای میرزا محمد علی بحرانی می باشد.ایشان آموزگار کلاس اول ابتدایی من در سال تحصیلی 40-1341 بودند.و بیش از یک سال است که به رحمت الهی پیوسته اند.

    آموزگار کلاس دوم ابتدایی من جناب آقای محمد معین جهرمی بودند که در حال حاضر در فسا زندگی می کنند.
    عکس زیر را سال گذشته در مراسم هفته معلم از ایشان گرفته ام.البته خودم هم در عکس شرف حضور دارم.

    در پایان سال دوم ابتدایی چون آقای معین به مدرسه دیگری منتقل شدند.بقیه سال تحصیلی را به مدت حدود دو ماه از وجود آموزگار دیگری بهره مند شدیم که آقای ابوالقاسم مطلع نام داشتند و شما عکس ایشان را در زیر می بینید.

    عکس زیر متعلق به مرحوم آقای علی عزیزی آموزگار کلاس سوم ابتدایی من می باشد.ایشان سالهاست به رحمت الهی پیوسته اند.

    آموزگار کلاس چهارم ابتدایی من آقای حاج علی محمد محترمی بودند.ایشان هم کماکان در فسا تشریف دارند.عکس زیر را چند ماه پیش به طور ضربتی از ایشان گرفتم.البته اگر کس دیگری برای گرفتن عکس آنجا بود خودم هم می توانستم در عکس باشم.ولی حیف شد.

    آموزگار ششم ابتدایی(نظام قدیم) من مرحوم آقای هدایت الله قاسم زاده بودند که بعدا به عنوان یکی از بهترین و دلسوزترین دبیران شیمی به خدمت ادامه دادند و چند سالی پیش در دوران باز نشستگی به رحمت حق پیوستند.  

           

    و اما خانواده محترم ایشان به بنده محبت کردند و عکس زیر را که مربوط به سالهای آخر حیات ایشان می باشد،در اختبار حقیر گذاشتند.ضمن تشکر از آنان برای مرحوم اقای قاسم زاده و همچنین فرزند گرامیشان مرحوم دکتر قاسم زاده رحمت و مغفرت الهی و برای دیگر افراد خانواده صحت و سلامتی آرزو می نمایم.

    چیزی که هیچوقت در مورد ایشان فراموش نمی کنم اینکه مرحوم آقای قاسم زاده در پایان سال ششم و هنگامی که می خواستم دبیرستان را شروع کنم به علت کسب نمره برتر دوره کتاب سال اول دبیرستان را شخصا خریداری کرد و به من جایزه داد.

    خوب حالا عکسی از دانش آموزان سال ششم ببینید که بنده هم یکی از آنها هستم و جناب آقای ایرج خورشیدپور آموزگار ورزش دبستان اوحدی زینت بخش آن می باشند.

    و اما مدیران دوره ابتدایی .اولین مدیر دوره ابتدایی من مرحوم آقای محمد حسین فقیهی بودند.این عکسی از ایشان در همان ایام است.

    مدیر بعدی مرحوم آقای خالقی بودند که سال قبل در شیراز به رحمت حق پیوستند.مدت کمی هم آقای حکمتی این وظیفه را به عهده داشتند.از این آقایان نتوانستم عکسی آماده نمایم. 

     سالهای آخر دوره ابتدایی من با مدیریت جناب آقای حسنعلی قائمی به پایان رسید.عکس زیر در حیاط مدرسه با دوربین خود ایشان گرفته شده و همراه با عکسهای دیگر بر حسب تقاضای شخصی دانش آموزان برای آنان چاپ شده است.

    این هم یکی دیگر از عکسهای چاپ شده که دانش آموزان کلاس ششم و خود آقای قائمی در آن دیده می شوند.(البته بنده هم بله)

    ایشان در حال حاضر در شیراز زندگی می کنند و کمی کسالت دارند.چند سال پیش موفق شدم ایشان را در منزلشان در شیراز زیارت نمایم.

    با عرض پوزش،به علت محدودیت حجم پست های پارسی بلاگ،برای خواندن بقیه مطلب اینجا را کلیک فرمایید.



  • کلمات کلیدی :

  • محمدعلی مقامی ( شنبه 86/2/8 :: ساعت 12:3 صبح)

  • به نام خدا

    تولدم مبارک

    در جهت اشاعه فرهنگ خود تبریکی 

    به دنبال پدیدار شدن پدیده های خوب و نوید بخش خود اتکایی،خود باوری،خودکفایی،خود سانسوری و خیلی ترکیبات خوب دیگر که حاوی خود می باشند،مدیریت این وبلاگ شخصی(یعنی بنده)پیشنهاد می نماید که پدیده خود تبریکی هم به این جمع اضافه گردد.چون بعضی     مواقع کاملا ضروری به نظر می رسد. حالا چرا؟ عرض میکنم.

    به قول یک نفر مرحوم:بابام جان دروغ چرا.تا قبر آ آ آ

    همین من کمترین که اینجا نشسته و وبلاگ نویسی پیشه نموده ام روز 10 اردیبهشت یعنی دو روز دیگر 53 سالم  تمام می شود.و وارد سال پنجاه و چهارم می شوم.تا حالا هم 54 بهار به چشم خودم دیده ام.حالا شما خیال می کنید از این همه آدمهای اطراف گذشته از همسر و فرزندان چند نفر به من( تولدت مبارک) میگن؟اینجاست که به اهمیت پدیده(خود تبریکی)پی می بریم.بنابرین:

                               تولدم مبارک

    راستی با همه کم حواسی یادم هست الان می رم توی مشخصات و سن خودمو از 52 به 53 تغییر می دم.
                                      

     ای راستی تو رو خدا نظر هم بدید وگرنه گریم            می گیره ها                    



  • کلمات کلیدی :

  • محمدعلی مقامی ( یکشنبه 86/2/2 :: ساعت 11:0 عصر)

  • به نام خدا

    ای کاش رئیس جمهور همیشه می آمد 

     

    بالاخره رئیس جمهور به شهر ما(فسا) آمد و مردم مقدمش را مهر باران کردند.گرچه استان فارس از آخرین استانهایی است که پذیرای مقدم ایشان در قالب سفر های استانی می باشد،اما بر طبق ضرب المثل(دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد)بالاخره   30 فروردین ماه سال 1386 نوبت  به ما رسید و این مهم محقق گشت.علیرغم بعضی نظرات که فواید وآثار ثمر بخش سفر های استانی رئیس جمهور را مورد شک و تردید قرار می دهند،اگر خوب به قضاوت بنشینیم می بینیم که نمی توان این فواید و آثار را منکر شد.علاوه بر حضور ایشان در منطقه و آشنایی بیشتر با مشکلات و تصمیم گیری برای حل آنها،این سفر ها  آثار جانبی دیگری هم دارد که آنها نیز میمون و مبارک هستند و باید به فال نیک گرفته شود.به همین منظور مدیریت این وبلاگ شخصی(یعنی بنده حقیر سراپا تقصیر)گزارش سفر رئیس جمهور را از چند روز قبل از آن شروع می کند.

      1.آمادگی

    از چند روز قبل از سفر استانی رئیس جمهور جنب و جوش زائد الوصفی در شهر ما به چشم می خورد.همه کسانی که به نحوی بار انجام مسئولیتی عمومی را به دوش می کشند سعی می کردند جایی کم و کسری وجود نداشته باشد و شهر از همه حیث آماده استقبال از ایشان باشد.به گفته بعضی حتی کسانی که به صندلی های نو نیاز داشتند و تا کنون فرصت خرید آن پیدا نمی شد،این مهم را به انجا م رساندند.شعرای شهرمان به همین مناسبت شهر سرودند.وبلاگ نویسان شهرمان(حد اقل یکی از آنها) آماده جمع آوری مطالب شدند.اداره آموزش و پرورش که همواره مظلوم بوده و بیشتر از هر موسسه دیگری از کمبود منابع مالی رنج می برد طی بخشنامه ای اعلام نمود که به زودی زود حق الزحمه کارکنانی را که در سال گذشته در انتخابات مجلس خبرگان و شورای شهر با فرمانداری همکاری داشته اند و تا کنون این حق الزحمه را دریافت نکرده اند پرداخت خواهد نمود.(گر چه در این بخشنامه کارکنان باز نشسته مستثنی گردیده اند)

    برای بهتر به تصویر کشیدن جنب و جوشها توجه شما را به دیدن عکسهای زیر جلب مینمایم.
    به دو عکس زیر توجه کنید.اولی روز 27 فروردین و دومی روز 28 فروردین از سر در ساختمان اورژانس فسا گرفته شده است.چون خبر نگاران ما انجام فعالیتهایی را بر محل مذکور گزارش کرده بودند،عکاسان ما دست بکار شدند و این عکسها را تهیه کردند
     

     

     

     

     

    حالا 3 عکس زیر را ببینید.اولی و دومی روز 27 فروردین از عملیات روکشی آسفالت بلوار شهید رجایی حد فاصل هلال احمر و فلکه ابن سینا گرفته شده و سومی مربوط به روز 28 فروردین است که این مهم به انجام رسیده است.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    حالا دو عکس زیر را ببینید که کسانی در حال نصب چراغ راهنمایی در یکی از چهار راههای( بدون چراغ هستند.(چهار راه حافظ)

     

     

    و اما دو عکس دیگر.اولی روز 28 فروردین گرفته شده و حاکی از آماده سازی یک تابلو در محل فلکه راهنمایی می باشد و دومی روز بعد یعنی 29 فروردین گرفته شده و تابلو آماده شده را نشان می دهد.

     

     

        2-تدارکات برای خیر مقدم و اعلام حمایت

    عکسهای زیر گوشه ای ازپارچه نوشته های اقشار مختلف را به تصویر کشیده است.

     3.انتظار قبل از ورود
    عکسهای این قسمت که بیرون و داخل استادیوم ورزشی فسا گرفته شده نشان دهنده جمعیت در حال انتظار است.خبر نگاران ما گزارش دادند که حرکت مردم به طرف استادیوم از قبل از ساعت 2 بعد از ظهر شروع شد.

     

    اشتباه نکنید.این عکس آخری چادر پست است و برای جمع آوری نامه های مردم در نظر گرفته شده که پس از جمع آوری همه نامه ها آنها را تحویل سایت ریاست جمهوری دهند.

    4.ورود رئیس جمهور و ابراز احساسات و سخنرانی ایشان

     دقایقی بعد از ساعت 5 بعد از ظهر آقای احمدی نژاد وارد استادیوم شدند و از طرف مردم مهرباران گردیدند.متاسفانه به علت ازدهام جمعیت عکاسان این وبلاگ نتوانستند عکسهای رضایت بخشی از ورود و سخنرانی ایشان تهیه کنند.از طرفی در محل جایگاه هم نور کافی برای گرفتن عکس وجود نداشت. در این مراسم توسط امام جمعه محترم برخی از مهمترین مشکلات مبتلابه مردم فسا مطرح گردید و آقای رئیس جمهور در صحبتهای خود برای حل آن مشکلات قول کاملا مساعد دادند.علاوه بر آن ایشان از پاره ای تصمیما ت نوید بخش دیگرنیز خبر دادند.امید است بر عکسهای زیر که از زمان حضور رئیس جمهور گرفته شده خرده نگیرید

     

    5-اتمام مراسم وترک استادیوم
    در حالی که کم کم هوا رو به تاریکی می رفت مردم استادیوم را ترک کردند.در عکسهای زیر خروج مردم و راهی شدن به سوی خانه و ترافیک آن زمان را می بینید.

     

     

     

     

     

    و اما بعد از این مطلب جدی طبق روال همیشگی اجازه دهید یک کار طنز هم داشته باشیم.عکس زیر توسط خبر نگاران ما در قسمت خواهران گرفته شده در حالی که همه در حال انتظار برای ورود رئیس جمهور هستند.فکر می کنید این دو نفر در حال مبادله چه چیزی هستند؟ما که چیزی نفهمیدیم.اگه شما فهمیدید به ما هم بگید.

    لطفا ما را از نظر دادن و دعای خیر فراموش نفرمایید.
    تا مطلب بعدی خدا نگهدار



  • کلمات کلیدی :

  • محمدعلی مقامی ( شنبه 86/2/1 :: ساعت 2:0 عصر)

  •  

    به نام خدا
    با تشکر از همه دوستان گرانقدری که اعلام آمادگی
    جهت تبادل لینک می فرمایند،و همچنین بزرگوارانی
    که تقاضای اینجانب را جهت این امر می پذیرند،لازم
    است در اینجا به استحضار همه عزیزان برسانم که
    با وجود اینکه در این مورد سنبنودوم وظائف محوله را
    به دقت انجام می دهد،در عین حال وجود لینکهای
    مختلف در قسمت( لینک دوستان) و همچنین در
    قسمت(لوگوی دوستان) در وبلاگ حقیر
    لزوما به
    معنای تایید همه مطالب موجود در لینکهای فوق الذکر از سوی اینجانب نمی باشد.
    شاد و موفق و سر بلند باشید.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران ()

    <   <<   56   57   58   59   60   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    روز و هفته معلم گرامی باد
    یلدا به کام شما باد
    اطلاعیه
    عکس های فسای قدیم-
    حیوانات و مدرنیته
    توهم و تخیل
    توجه
    [عناوین آرشیوشده]