به نام خدا
|
به نام خدا بازدید کننده عزیز نوروز مبارک [یکشنبه 11/1/1387] بار هم تور استهبان [یکشنبه 8/2/1387] عکس استاد تبریک [چهارشنبه 8/3/1387] لجنه یعنی چه؟ تسلیت وبلاگ دوستان غایب
|
به نام خدا دهان کجی بهداشتی به مصوبه هیئت وزیران قابل توجه وزیر محترم بهداشت
پی نوشت(25/3/1387) امروز خوب که دقت کردم دیدم قبض پرداخت دیگری را از بیمارستان دیگری در اختیار دارم که درست فردای روز صدور قبض 100000 ریالی صادر شده است.هر دو قبض مربوط به ویزیت فوق تخصصی است و هر دو بیمارستان ،خصوصی هستند.هر دو بیمارستان هم مشتریان پرو پا قرص دارند و هر دو در شیراز هستند،اما این یکی خود را ملزم به اجرای مصوبه دولت می داند.حیفم آمد که آنرا در قسمت پی نوشت درج نکنم. تا مطلب بعد خدا نگهدار. پست الکترونیکی: mamaghami@gmail.com
|
به نام خدا وبلاگ دوستان غایب از میان دوستان عزیزی که با اینجانب تبادل لینک کرده اند،مواردی یافت می شود که مدت زیادی وبلاگ خود را رها نموده و(به هر علت ممکن)برای بروز رسانی آن اقدام ننموده اند.علاوه بر این مواردی به چشم می خورد که تمام مطالب موجود در وبلاگ خود را حذف نموده و از وبلاگ مورد نظر فقط یک قالب همراه با محتویات حاشیه آن باقی مانده است.در مواردی هم قالب وبلاگ دارای مشکل اساسی بوده و حتی پس از مدت طولانی،دست یابی به مطالب وبلاگ امکان پذیر به نظر نمی رسد.معمولا وقتی بازدید کنندگان وبلاگ اینجانب،روی چنین لینک هایی(به تعبیری) کلیک بی حاصل می نمایند ،اظهار دلتنگی می کنند.از طرفی چون اینجانب با وبلاگهای مورد بحث تبادل لینک نموده ام،نسبت به آنها احساس نوعی تعهد می نمایم.برای حل نسبتا عادلانه این مشکل،یعنی اولا جلوگیری از به هدر رفتن وقت بازدید کنندگان و ثانیا حفظ حقوق صاحبان لینک ها تصمیم گرفتم که لینک وبلاگهایی که بیش از دوسال از آخرین بروز رسانی آنها می گذرد و همچنین دیگر موارد مشروحه فوق را از محل اصلی آنها در قسمت" لینک دوستان" و یا "لوگوی دوستان" برداشته و در قالب این صفحه جدید یعنی تحت عنوان "وبلاگ دوستان غایب "به بازدیدکنندگان گرامی معرفی نمایم.در لیست زیر افراد در صورت تمایل می توانند با کلیک بر روی نام وبلاگ،به آن دسترسی پیدا نمایند.
|
سالگرد شهادت مظلومانه حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها و ارتحال ملکوتی حضرت امام امت(ره) بر همگان تسلیت باد
|
به نام خدا
لجنه یعنی چه؟ یکی از برادران بسیار بزرگوار و ارزشمند که امروز ،چهارشنبه 8/3/1387 پست بسیار با منزلت جدید خود را تحویل گرفتند،در سخنرانی بسیار مهم اولیه خود، الفاظ بسیار عجیب و غریبی بکار بردند که تا کنون هیچیک از گویندگان پارسی زبان اقدام به کاربرد آنها نکرده بود.ایشان در سخنرانی خود از کلمات نامانوس عربی "لجنه" (به فتح لام،سکون جیم و کسر نون) و "انفتاح"(به کسر الف،سکون نون و کسر فاء ) استفاده کردند.شاید لغت دوم به شکلی توسط شنونده پارسی زبان قابل هضم باشد و به کلماتی مانند فتح،افتتاح،مفتوح و فاتح ارتباط داده شود و تا اندازه ای معنایی برای آن متصور گردد.ولی در مورد کلمه اول می توان با اطمینان گفت که حتی یک در صد شنوندگان پارسی زبان هم به زحمت می توانند معنایی برای آن تصور نمایند.شایدهم عده ای تصور کنند که صحبت از لجن حوض یا رودخانه یا مثلا لایروبی به میان آمده است. بنده حقیر سراپا تقصیر معنی آن را فهمیدم،ولی نه به خاطر این که مثلا خدای نخواسته،خدای نخواسته، فرد فاضلی باشم،بلکه به این علت که شش سال در یک کشور عرب زبان خدمت کرده ام.در این که ما در گویش فارسی خود کلمات عربی به کار می بریم،هیچ شکی نیست و کسی هم نمی تواند منکر آن شود یا آن را نادیده انگارد.اما همان کلمات عربی هم که توسط افراد، خصوصا اساتید و فضلای گرانقدر آشنا یا مسلط به زبان عربی در گویش فارسی بکار می رود،حد و مرزی دارد و وقتی گوینده پا را از آن حد فراتر بگذارد،دیگر شنونده یارای فهم و درک مطلب را نخواهد داشت.باور کنید اگر از حضار همان جلسه سخنرانی،کسی معنای کلمه"لجنه"را سوال می کرد، شاید عدد کسانی که به معنای آن واقف بودند، خیلی از عدد انگشتان دست،تجاوز نمینمود. ضمن آرزوی موفقیت برای این برادر بزرگوار و ارزشمند،بر اساس ضرب المثل"دست ما کوتاه و خرما بر نخیل"،از کلیه دوستان و بازدیدکنندگان محترم وبلاگ که به نحوی با حضرت ایشان حشر و نشری و مراوده ای و برو بیایی و به قول عوام پسند ،سلام و علیکی دارند،تقاضا می کنم،ضمن تقدیم سلام و تبریکات خالصانه این بنده کمترین به حضورشان،از حضرتشان استدعا نمایند که در سخنرانی ها و احتمالا مصاحبات بعدیشان که قطعا از رسانه ملی هم پخش می شود،بیانات خود را به نحوی بفرمایند که عامه مردم بتوانند از آن بهره مند گردند.والسلام تا مطلب بعد خدا نگهدار. پست الکترونیکی: mamaghami@gmail.com
|
به نام خدا
سفر سوریه و عکس های آن بالاخره با یاری خداوند بنده نواز قسمت شد که به زیارت حرم مطهر حضرت زینب کبری سلام الله علیها و دیگر اماکن متبرکه در سوریه نائل آییم و این لطف الهی همزمان با میلاد حضرتش شامل حالمان شد.دفعه قبل یعنی سال 78 نیز این موهبت الهی درست همزمان با میلاد آن حضرت شامل حالمان گردید.عصر روز جمعه 20 اردیبهشت به اتفاق عیال مربوطه شیراز را به مقصد دمشق ترک کردیم و ساعاتی بعد در جوار مرقد مطهر در هتل ساکن شدیم.حیفم آمد که دوستان وبلاگ نویس را در تعدادی از عکسهای این سفر پر خیر و برکت که هم زیارتی بود و هم سیاحتی ،شریک نگردانم،گرچه حال و هوای مراسم تولد را به هیچ وجه نمی توان در عکس نشان داد.از بین عکسهایی که در طول سفر از نقاط مختلف گرفته ام ،47 عکس را برای وبلاگ انتخاب نمودم.پیشنهاد می کنم که در صورت داشتن فرصت،با وجود پایین بودن سرعت اینترنت،حوصله فرمایید و عکسها را ببینید.علاوه بر اماکن متبرکه،عکسهای دیگری از اماکن سیاحتی نیز خواهید دید. در اینجا لازم می دانم که از حضور همه دوستان و بازدیدکنندگان عزیزی که در طول سفر به وبلاگ سر زده اند و نظر گذاشته اند و نظرانشان عمومی نشده است و همچنین بزرگوارانی که تقاضای تبادل لینک یا دوستی نموده اند و در این مدت بلاتکلیف مانده است عذر خواهی نمایم. عکس اول پست را که در بالا دیدید ،صبح روز اول اقامت،در هنگام نماز صبح در مصلای حرم مطهر گرفته شده است. عکسهای زیر از حرم و ضریح مطهر گرفته شده است. و در دو عکس زیر ملاحظه می فرمایید که امداد های غیبی به کمک آمده و یک قسمت از ضریح را از جمعیت خالی نموده تا مدیریت این وبلاگ شخصی،با خیالی راحت و بدون فشار جمعیت، بتواند در کنار ضریح ،عکس یادگاری بیندازد و با آن کلاس بگذارد. عکس های زیر از حرم مطهر حضرت رقیه سلام الله علیها گرفته شده است. در عکسهای زیر مراسم تولد را ابتدا در حرمین مطهرین و در آخر ،در هتل ملاحظه می فرمایید.در عکس مربوط به هتل،حاج آقا ابوالقاسمی از کاروان تهران،در حال اجرای برنامه هستند. عکسهای زیر از قبرستان باب الصغیر و مقام رئوس الشهداء گرفته شده است. عکسهای زیر حرم مطهر حضرت سکینه سلام الله علیها دخت گرامی حضرت علی علیه السلام را نشان می دهد.در عکس دوم مشاهده می کنید که عکس دیدار آقای احمدی نژاد و آقای بشار اسد بر روی دیوار دیده می شود.
در عکس زیر قبر حضرت هابیل را می بینید.
در عکس زیر عده ای از شیعیان هندی در حرم مطهر حضرت زینب(س)در حال عزاداری و سینه زنی هستند.
عکس های زیر صحنه هایی از بیرون و داخل مسجد اموی را نشان می دهد.
این یکی باز مدیریت این وبلاگ شخصی به عنوان عکس یادگاری(و شاید هم کلاس گذاشتن)با روحانی و مدیر کاروان در حرم حجر بن عدی گرفته است. و اما حبیب قلوب بسیاری از زائرین،یعنی بازار.عکس اول بازار(به تعبیر من تک ملیتی) دست فروش های زینبیه را نشان می دهد که تقریبا همه مشتریان ایرانی هستند،فروشندگان عرب زبان همه فارسی(و در بعضی موارد برای هموطنان آذریمان ترکی)تکلم می کنند،و پولی که رد و بدل میشود،تومان ایرانی است.البته این عکس صبح زود و دقایقی پس از طلوع آفتاب گرفته شده است.عکس دوم بازار مشهور حمیدیه را نشان می دهد که مشتریان ،از همه ملیتها(و البته و صد البته هموطنان عزیزمان)می باشند.پول مورد معامله لیر سوری و تومان ایرانی می باشد.
روز سه شنبه بعد از زیارت حرم حجر بن عدی ما را به یک محل تفریحی در خارج دمشق به نام الغابه بردند.که معنای آن جنگل است،ولی این محل مشجر دارای سالن،رستوران و باغ وحش بود.در وسط یک سالن شیشه ای با لامپ های خیلی ریز وجود داشت.شام را همراه آورده بودند .پس از نماز جماعت مغرب و عشا در حالی که آواز علیرضا افتخاری ،حال و هوای خاصی به محل بخشیده بود،شام صرف گردید.
روز چهارشنبه ما را به دیدن یک شهر یا شهرک مسیحی نشین به نام معلولا بردند.ابتدا در نزدیکی آن شهرک کلیسایی را به ما نشان دادند که عکس گرفتن در آن ممنوع بود.در کنار این شهرک دره ای بسیار زیبا وجود دارد با داستانی تاریخی که از حوصله این پست خارج است.بعد از عبور پیاده از آن دره ، خلق الله را برای نوشیدن آب چشمه ای، از پله های متعدد یک ساختمان بالا بردند.مسئول مسیحی تقسیم آب،به هر کدام از افراد که در صف بودند یک لیوان(لیوان یک بار مصرف)آب می داد.گفته می شود که هرکس که از این آب بنوشد،جوان می شود.و جای شما سبز،نبودید که ببینید که جماعت حاضر در بعضی موارد،برای نوشیدن آب بیشتر،از قانون صف بندی سریال شبهای برره یاری می گرفتند.من هم از این واهمه داشتم که برای برگشت ار آن محل،به جای جماعت مورد بحث،تعدادی طفل در قنداق داشته باشیم.
و شب جمعه در هتل،همزمان ،دعای کمیل و سفره حضرت رقیه (س)برگزار شد.
خوب حالا عکسی هم از رستوران هتل ببینید که برای شام آماده شده است.
یک عکس هم از یک حمام عمومی برایتان گرفته ام که بین راه حرم حضرت رقیه(س)به بازار حمیدیه قرار گرفته است.
تا یادم نرفته این را هم بگویم که در این سفر،با دو خانم زائر با کلاس آشنا شدم.اولی زینب خانم و دومی یاسمن خانم.جالب است بدانید که در مراسم تولد که در هتل برگزار شد،بنا بود به زینب خانم هدیه ای اعطا گردد ،اما چون احتمال می رفت که بقیه زوار خردسال دلگیر شوند،تصمیم گرفتند که به همه خردسالان هدیه اعطا گردد.دوستان جدید را در عکسهای زیر ببینید.
و در پایان ،دو عکس که در سالن هتل گرفته شده است.
ای وای!ببخشید.مثل این که اشتباه شد.بنا نبود آخرین عکس اینجا نشان داده شود . ولی کاریش نمیشه کرد.عکسی است که در سالن هتل از کفش مدیریت این وبلاگ شخصی گرفته شده است.آخر وقتی کسی مدیر می شود،کفشش هم به عنوان سوژه ،مطرح می شود و حتی اهمیت پیدا می کند.
تا مطلب بعد خدا نگهدار. پست الکترونیکی: mamaghami@gmail.com
|
به نام خدا
|
تکریم استاد
به مناسبت هفته بزرگداشت مقام معلم
سال گذشته در چنین ایامی مطلبی را تحت عنوان "مداد رنگی های چهل ساله"در وبلاگ درج نمودم و در آن سعی کردم با درج عکس اساتید دوره تحصیلات ابتدایی ،با بیان قاصر خودم از مقام شامخ آنان تجلیل نمایم.امسال در مطلب فعلی سعی کرده ام تا جایی که برایم میسر بوده است عکسهایی از اساتید دوره دبیرستان را به نمایش بگذارم. خوشبختانه توانستم با بعضی از این اساتید تماس برقرار کنم و آنها با بزرگواری مرا پذیرا شدند و موافقت نمودند که با آنها عکس بگیرم.در مورد آنهایی که به رحمت واسعه الهی پیوسته اند،خانواده های گرانقدر آنها با من همکاری نمودند.در مورد بعضی دیگر که در دسترس نبودند ،بعضی دوستان در تهیه عکس مرا یاری دادند که وظیفه خود می دانم از همه بزرگوارانی که لطف کردند و مرا در این امر یاری دادند تشکر کنم.
دوره اول:
1- استاد جناب آقای حاج عبدالحسین قائمی
در طول دوره اول دبیرستان اینجانب،ایشان رئیس دبیرستان ذوالقدر فسا بودند.استاد قائمی متولد سال 1298 خورشیدی می باشند.کمی بعد از مهرماه 1349 یعنی اندکی پس از این که من دبیرستان ذوالقدر را ترک کردم،ایشان به افتخار باز نشستگی نائل آمدند. جا دارد که من به ایشان لقب"شیخ الاساتید"بدهم،چون در میان همه اساتید بنده،ایشان پیش کسوت هستند.چه آنهایی که هم اکنون از نعمت وجودشان بهره مند هستیم،و چه آنهایی که به سرای باقی شتافته اند.
2- استاد مرحوم جناب آقای حاج حسن افتخاری
در طول دوره اول دبیرستان ،مرحوم آقای افتخاری،معاون دبیرستان ذوالقدر بودند در عین حال بعضا درسهای علوم اجتماعی (رشته خودشان )برخی از کلاسها را هم تدریس می نمودند. پس از باز نشستگی آقای قائمی، تا آخر خدمت،ریاست آن دبیرستان را به عهده داشتند.استاد افتخاری متولد دیماه سال 1314 خورشیدی بودند و در تاریخ بیست و هشتم بهمن ماه سال 1376 یعنی سالهایی پس از باز نشستگی،به سرای باقی شتافتند.با تشکر از خانواده محترمشان به ویژه داماد گرامی ایشان،جناب آقای داوری که در تهیه عکس با من همراهی فرمودند.
3- استاد مرحوم جناب آقای حاج سید ابراهیم عمرانی
استاد عمرانی استاد درس تعلیمات دینی(یا یه قول امروزیها بینش دینی یا اندیشه اسلامی)اینجانب بودند.ایشان در سال1321 خورشیدی در داراب متولد شدند.نامبرده یکی از چهره های انقلابی بودند که در سالهای قبل از انقلاب در تنویر افکار دانش آموزان شهرمان نقش به سزایی داشتند.به خاطر می آورم که در سال 49 ، ایشان در دبیرستان ذوالقدر انجمن دینی تشکیل دادند که جلسات پر باری را در پی داشت.ایشان همکاری تنگاتنگی با اساتید بزرگوار حاج سید علی اکبر معزی و حاج سید محسن معزی در فعالیت فرهنگی مذهبیشان داشتند.ایشان در مورخه 14 آبانماه 1372 یعنی در سن 51 سالگی،دار فانی را وداع گفتند.با تشکر از داماد محترمشان جناب آقای حبیبی که در تهیه تصویر ،مرا یاری نمودند. 4-استاد مرحوم جنای آقای حاج جلال نظامی
استاد نظامی در کلاس هشتم، استاد هنر اینجانب بودند.ایشان در 16 فروردینماه 1316 متولد شدند.در طول خدمت صادقانه خود در مشاغل مختلفی در آموزش و پرورش فسا خدمت نمودند.در سالهای پس از بازنشستگی،مدتی تا زمان وفات ،کانون زبان ایران واحد فسا را در کارهای اداری یاری می نمودند.ایشان در 20 شهریور ماه 1379 به رحمت حق پیوستند.با تشکر از خانواده محترمشان که در تهیه عکس مرا یاری نمودند.
5- استاد جناب آقای عبد المجید روحپرور
استاد روحپرور در دوره اول دبیرستان،دروس مختلف علوم اجتماعی و همچنین هندسه تدریس می نمودند.طبق آخرین اطلاعاتی که سالها پیش در مورد ایشان کسب کرده ام،ایشان به اتفاق همسر و سه فرزندشان در آمریکا سکونت دارند.
6- استاد جناب آقای داریل اسپنسر
استاد اسپنسر در کلاسهای هفتم و هشتم، استاد زبان انگلیسی من بودند و این در طول دو سالی بود که ایشان تازه به ایران اعزام شده بودند.در بدو ورود، ایشان با زبان فارسی آشنایی چندانی نداشتند.ایشان از سوی سپاه صلح ایالات متحده جهت تدریس به ایران اعزام شده بود.اگر اهداف پشت پرده اعزام اعضای سپاه صلح آمریکا را نادیده بگیریم،ایشان در کار تدریس خود بسیار جدی و وظیفه شناس بود.نامبرده اهل شهر وست لیبرتی از ایالت کنتاکی بود.بعد از اتمام دوران 2 سال تدریس در فسا،مدتی نیز در مرکز تعلیمات، وابسته به دانشگاه مشهد تدریس نمود.آنطوری که از یکی از مطلعین شنیده ام،ایشان سالهایی را در استرالیا گذراند و ظاهرا در حال حاضر مقیم کالیفرنیا می باشد و دارای یک شرکت است.(دانش آموز ضربدر خورده ی درون عکس بنده می باشم.)
دوره دوم: 1-استاد مرحوم جناب آقای حاج محمد رضا ادیبی
در طول دوره دوم دبیرستان اینجانب،استاد ادیبی،رئیس دبیرستان حکمت فسا بودند.ایشان در بهمن ماه سال 1302 خورشیدی متولد شدند.سالها پس از بازنشستگی،یعنی در مورخه 6 مهرماه 1376 در سن 74 سالگی به رحمت الهی پیوستند.
2- استاد جناب آقای حاج سید علی اکبر حکمت
استاد حکمت در سال 1315خورشیدی متولد شدند.ایشان فارغ التحصیل دانشسرای عالی در رشته جغرافیا هستند.در طول خدمت،به عنوان دبیر دبیرستانهای فسا انجام وظیفه نموده اند.در طول تحصیل اینجانب در دبیرستان حکمت،ایشان علاوه بر تدریس، معاونت آن دبیرستان را نیز به عهده داشتند.ایشان در سال1372 به افتخار بازنشستگی نائل آمدند.
3- استاد جناب آقای اسماعیل تسلیمیان
استاد تسلیمیان متولد سال1323 و فارغ التحصیل رشته تربیت بدنی می باشند.در دوره دوم دبیرستان،من افتخار شاگردی ایشان را داشتم.ایشان در سال 1373 به افتخار بازنشستگی نائل آمدند.
4- استاد جناب آقای دکتر رستم فرجی
وقتی که در سال تحصیلی 50-1349در کلاس دهم درس می خواندم،استاد فرجی استاد درس شیمی اینجانب بودند.در آن زمان ایشان لیسانسیه وظیفه بودند.ایشان در سال 51 به استرالیا عزیمت نمودند و تا سال 57 موفق به اخذ دکترای صنایع غذایی شدند.در سال 57 به ایران بازگشتند و تا سال62 به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه مشهد و مدتی هم با سمت رئیس دانشکده کشاورزی و رئیس بخش صنایع غذایی آن دانشگاه انجام وظیفه نمودند.از سال 62 تا 72 به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز و مدتی رئیس بخش صنایع غذایی آن دانشگاه،به خدمت خود ادامه دادند.در سال 72 مجددا به استرالیا عزیمت نمودند و تا سال 85 که دوباره به وطن مراجعت کردند،ضمن تدریس در دانشگاه، موفق به اخذ دکترای داروسازی در آن کشور شدند.از سال 85 تا کنون، به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی انجام وظیفه نموده،در تاسیس رشته صنایع غذایی در دانشگاه آزاد فسا نقش داشته ،مدیریت گروه صنایع غذایی آن دانشگاه را به عهده گرفته و با معاونت دارو و غذا در دانشگاه پزشکی فسا همکاری داشته است. 5-استاد جناب آقای قاسم حیدریان
استاد حیدریان متولد 1326 شیراز هستند. در دوره دوم دبیرستان،ایشان یکی از اساتید ریاضی من بودند.متاسفانه از ایشان هیچ اطلاعی ندارم.
6- استاد جناب آقای خلیل شکوریان
استاد شکوریان نیز یکی از اساتید ریاضی اینجانب در دوره دوم دبیرستان بودند.متاسفانه تنها اطلاعی که از ایشان دارم این که متولد شیراز هستند.
در پایان،ضمن تبریک هفته بزرگداشت مقام معلم،برای همه اساتید گرانقدری که در قید حیات هستند سلامتی و شادکامی و برای آنان که به دیار باقی شتافته اند غفران و رحمت واسعه الهی را از درگاه احدیت مسئلت می نمایم. |
به نام خدا نامه ای به دو پیامبر الهی
یکی از دوستان گرانقدر پارسی بلاگی ،آقای مهدی سنجرانی ،مدیر محترم وبلاگ(حرفهای خودمونی من)از این جانب دعوت کرده اند که در موج فرهنگی نوشتن نامه به حضرت مسیح(سلام الله علیه)شرکت نمایم.گر چه تعداد قابل توجهی از دوستان وبلاگ نویس این کار ارزشمند را انجام داده اند،ضمن تشکر از دوست فوق الذکر،و در جهت اجابت دعوت محبت آمیز ایشان،و از طرفی به منظور ایجاد تنوع در این حرکت،ترجیح دادم نامه من معروض داشتن مطالب و مشکلات جوامع انسانی خدمت دو پیامبر الهی باشد.امید که توانسته باشم گامی هر چند ناچیز در این حرکت عظیم بردارم.. بسم الله الرحمن الرحیم محضر مبارک حضرت رسول اکرم اسلام و حضرت مسیح بن مریم (صلواة الله و سلامه علیهما) جوامع انسانی در زمان حاضر با مشکلات عدیده ای دست به گریبان هستند.قشر بسیار وسیعی از این جوامع انسانی را کسانی تشکیل می دهند که داعیه پیروی از شما دو بزرگوار را در سر می پرورانند.در بیشتر موارد، این انسانها به خودی خود هیچ انگیزه قوی برای مخالفت های جدی با یکدیگر و جدال و ستیزه جویی ندارند.قوی ترین عواملی که باعث می شود این انسانها عرصه زندگی را بر همنوعان خود تنگ کنند و در گوشه و کنار جهان بر علیه یکدیگر به ستیز برخیزند،یکی تسلط نیروهای اهریمنی بر اغلب جوامع بشری و دیگری جهل بسیاری از آحاد این مردم می باشد. وقتی که در کشوری با اکثریت جمعیت مسیحی،بر خلاف دستورات آیین مسیحیت،فتنه ای برپا می شود و مردم به طغیانگری بر علیه دیگر آیین های الهی سوق داده می شوند،چیزی جز آشوب و بلوا و ستیزه گری مورد انتظار نخواهد بود. زمانی که در یک کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی،با جمعیت بسیار بالای مسلمان که به گمان خیلی ها لفظ آزادی را هم یدک می کشد،یک زن مسلمان مجاز نیست که بر اساس ابتدایی ترین اصول دموکراسی،با حجاب اسلامی که جزء تفکیک ناپذیر باور های دینی وی می باشد،در دانشگاه و اماکن رسمی دیگر حضور یابد، و بدتر از این،حتی وقتی که در یک موقعیت خاص زمانی ،یک دولت اسلام گرا در آن کشور برای رفع این ممنوعیت اقدام می کند،بلافاصله از طرف نیروهای شیطانی حاکم بر مقدرات کشور، مورد مواخذه قرار می گیرد،در چنین شرایطی کجا می توان امید صلح و دوستی را در دل پروراند؟ وفتی که فرق مختلف ادیان الهی،با تحریک هدفمند دیگران، یکدیگر را تکفیر می کنند و حتی ریختن خون دیگر موحدین را مباح و در مواردی ثواب قلمداد می کنند،چطور می توان روی آرامش دید؟ وقتی که بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشورهای مسیحی نشین و مسلمان نشین توسط عناصری اداره می شوند که خود جیره خواران نیروهای اهریمنی استعمارگر بوده و همواره گوش بزنگ فرامین اربابان حریص و جفاپیشه خود هستند،و برای چند روز بیشتر ابقای خود حاضرند مردم خود را و کشور خود را و آیین خود را و خلاصه کلام، شرف و حیثیت خود را در طبق اخلاص بگذارند و به شیاطین تقدیم کنند،چطور می توان امید بهبود داشت؟ بنابرین،ای پیامبران بزرگوار،ای بندگان مقرب درگاه الهی،به شما التماس می کنم که از خداوند بخواهید کمک کند تا همه انسانها به درجه ای از آگاهی دست یابند که بتوانند حقایق را با چشم دل ببینند و با گوش جان بشنوند.و باز از حضرت باری تعالی بخواهید که فرج منجی بشریت حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه شریف )را نزدیک گرداند. والسلام. تا مطلب بعد خدا نگهدار. پست الکترونیکی: mamaghami@gmail.com
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
||