به نام خدا
سالروز ولادت خانم فاطمه زهرا(سلام الله علیها) |
به نام خدا به همایش رفتیم و برگشتیم
کارتی که در عکس فوق به درخت پرتقال منزلمان حلق آویز شده است،کارت شرکت در همایش پارسی بلاگ است.عمل حلق آویز کردن این کارت سه دلیل عمده دارد. 1- جنبه تنبیهی دیروز پنجشنبه 30 اردیبشت ماه 1389 از ساعت 3و20 دقیقه بعد از ظهر یعنی ده دقیقه قیل از زمان رسمی شروع همایش،تا دقایقی بعد از ساعت هفت و نیم ،این کارت در سالن اجتماعات شهرداری منطقه 9 تهران وبال گردن من مادر مرده بوده است.برخلاف خیلی از همکاران وبلاگ نویس شرکت کننده که بنا به دلایل مختلفی از به گردن انداختن کارت مذکور امتناع فرمودند،فکر کردم که برای نشان دادن حد اقل قدردانی از برگزارکنندگان این گرد هم آیی،بهتر است تا پایان مراسم،آنرا بر گردن باریک تر از موی خود داشته باشم.امروز که به شهر و دیار خود برگشتم خواستم با حلق آویز کردن آن به درخت پرتقال انتقامم را از این کارت گرفته باشم. |
به نام خدا به همایش می رویم
منبع جعل و سوء استفاده کارت فرضی ورود به جلسه همایش: شاید جزو اولین وبلاگ نویسانی بودم که از برگزاری همایش مطلع شدم.چون روز برگزاری همایش با کلاسهای من برخورد دارد ، شک داشتم که بتوانم با بعد مسافت در این گردهم آیی صمیمی حضور یابم.بعد از سبک سنگین کردن اوضاع بالاخره تصمیم بر حضور در همایش گرفتم.مقدمات کار را چه از نظر جایگزینی یکی از همکاران جهت تدریس کلاسهای اینجانب و چه از منظر بررسی وسیله رفت و برگشت به تهران و بالعکس،فراهم نمودم و سپس به این دعوت عام لبیک گفتم و جهت شرکت در همایش ثبت نام نمودم.از زمان ثبت نام اینجانب تا کنون تعداد زیادی از همکاران وبلاگ نویس جهت حضور در همایش ثبت نام کرده اند.در زمان نگارش این پست،تعداد ثبت نام کنندگان بالای 345 نفر است.همینطور که اسامی ثبت نام کنندگان را مرور می کردم،نام بسیاری از همکاران قدیمی را دیدم.برای اینجانب جای بسی خوشوقتی و مباهات خواهد بود که اگر حیاتی باقی باشد، در جمع دوستان وبلاگ نویس خصوصا همکاران وبلاگ نویس پارسی بلاگ حضور داشته باشم و آنها را زیارت کنم.البته اگر سعادت یاری کرد و خدمت دوستان شرفیاب شدم،انتظار نداشته باشید که چهره ای که در لوگوی وبلاگ دیده می شود با شما روبرو گردد.هر چه باشد آن عکس متعلق به قبل از ایجاد وبلاگ و همچنین مربوط به زمانی قبل از تاثیرگذاری داروهای مختلف قلبی و غیره می باشد.در حال حاضر شما با شکل و شمایلی همانند عکس زیر مواجه خواهید شد.
به امید زیارت همه دوستان در عصر روز پنجشنبه 30 اردیبشت |
به نام خدا با اجازه همه بزرگترها و کوچکترها،روز 10 اردیبهشت،سالروز تولد اینجانب است.لذا فرصت را مغتنم شمرده،از رسم بسیار پسندیده ی خود تبریکی تبعیت نموده و تولدم را به خودم تبریک می گویم.سه سال پیش،برای اولین بار ،این عادت حسنه را خودم در پارسی بلاگ رایج نمودم و تولدم را به خودم تبریک گفتم. پس از آن،افراد دیگری هم به بنده تاسی نمودند و مناسبتهای مختلف ، از جمله تولد را به شخص شخیص خودشان تبریک گفتند.فایده خود تبریکی این است که فرد منتظر دیگران نمی ماند تا به او تبریک بگویند. این نوع تبریک از تولید به مصرف است و فرد لازم التبریک را متوقع بار نمی آورد.گرچه اگر دیگران به انسان تبریک بگویند،کلی قلقلک آور و فرح بخش می باشد.
هفته معلم هم گرامی باد روز 12 اردیبهشت شروع هفته بزرگداشت مقام معلم است.سال 86 به همین مناسبت مطلبی را تحت عنوان(مداد رنگی های چهل ساله) در وبلاگ درج نمودم که شامل سالهای تحصیلات ابتدایی اینجانب و همراه با عکس اساتید آن دوره بود.سال 87 مطلبی را به همین مناسبت و تحت عنوان(عکس استاد) درج نمودم که شامل سالهای دبیرستان و عکس تعدادی از اساتید آن زمان بود.بدینوسیله این مناسبت را خدمت همه اساتید در قید حیات،تبریک گفته،طول عمر با عزت آنان را آرزو می کنم،و برای آنان که چهره در نقاب خاک کشیده اند،رحمت و غفران الهی را مسئلت می نمایم. پی نوشت:ضمنا یادم هست که به صفحه مشخصات خودم در پارسی یار وبلاگ بروم و عدد سن خود را از 55 به 56 تغییر دهم.
تا مطلب بعد خدا نگهدار
|
به نام خدا کودک بنزین خوار
همینطور که در دنیای رسانه وبگردی می کردم.خبر سوخته ای تحت عنوان کودک دوگانه سوز توجهم را جلب کرد.سوخته از این نظر که در تاریخ پنجشنبه 16 مهرماه 1388 این خبر طی شماره 100919448130 در جام جم آنلاین درج گردیده است.اما برای کسانی که قبلا آن را ندیده یا نشنیده اند. بسیار جالب خواهد بود. جریان از این قرار است که در روستای صفرا بسته شهرستان اشرفیه کودک 6 ساله ای تشریف دارند که در این دنیای وانفسای سوخت،به جای آب یا نوشابه،بنزین نوش جان می فرمایند.ایشان آنچنان به خوردن بنزین وابسته شده اند که اگر لحظه ای بنزین از محضرشان دریغ شود،روال عادی حیات و رفتارشان مختل می گردد. پدر محمد آقا به دفتر مرکزی خبر فرموده اند که آقا زاده شان از سن 2 سالگی به خوردن بنزین عادت داشته است به طوری که امروز به هیچ وجه قادر به ترک آن نیست و اگر بنزین از ایشان دریغ گردد اقدام به گدایی بنزین از موتورسواران یا برداشتن پنهانی بنزین از موتورسیکلت ها می فرمایند. مادرشان هم گفته اند که هنگامی که این کودک را حامله بوده اند از بوی بنزین خوششان می آمده است. پزشک معالج این آقازاده هم گفته اند که این کودک کاملا سالمند و هیچگونه عوارض ناشی از بنزین خواری در ایشان یافت نمی شود. همسایگان گفته اند محمد بچه ای سالم است و وقتی که برای خوردن بنزین لج می کند آرامش محل را به هم می زند. پس از خواندن این خبر فکر کردم که عجب دنیای عجیب و غریبی است.یک خانواده مانند این مورد ،دارای آقازاده ای بنزین خوار می شوند به طوری که در این گیرو دار خوشه بندی یا باید برای فرزند دلبندشان تقاضای کارت سوخت نمایند،یا بودجه قابل توجهی را به خرید بنزین آزاد برای وی اختصاص دهند و از طرفی خانواده هایی همراه با فرزندان خود زمین خوار،آهن خوار و همه چیزخوار می شوند.
|
به نام خدا چهره عریان مدرنیته(قسمت دوم) منبع:سایت موسسه تبلیغ و انفاق امام زمان علیه السلام به علت محدودیت حجم مطالب در هر پست،این مقاله لزوما در دو قسمت ارائه گردیده است. O درواقع، اگر فرهنگ لیبرالیسم جهانی نشود؛ دیگر بازار آزادی هم وجود نخواهد داشت، بازارها باز نمیشود و بسته عمل میکند؟ |
به نام خدا چهره عریان مدرنیته(قسمت اول) منبع:سایت موسسه تبلیغ و انفاق امام زمان علیه السلام به علت محدودیت حجم مطالب در هر پست،این مقاله لزوما در دو قسمت ارائه می گردد. گفتگو با دکتر رامین خانبگیادامه مطلب... |
به نام خدا لحظه تحویل سال |
به نام خدا اطلاعیه دریافت کنندگان هدیه نوروزی
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
||