محمدعلی مقامی ( چهارشنبه 86/12/8 :: ساعت 11:24 صبح)
به نام خدا
با عرض تسلیت به مناسبت اربعین سالار شهیدان،توجه دوستان و بازدید کنندگان محترم را به مطلب زیر تحت عنوان"بایسته های عاشورا"جلب می نمایم.این مطلب، در تکمیل دو مطلب دیگر می باشد که در آرشیو "عاشورا "موجود است.
بایسته های فرهنگ عاشورا
توجه و حرکت به سمت و سوی اهداف عالیه مکتب عاشورا و آموزه های آن و غافل نشدن از علل و انگیزه های قیام سالار شهیدان(ع)، از جمله موضوعاتی است که در حیطه مباحث آسیب شناسی فرهنگ عاشورا مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. اینکه آیا محافل سوگواری و مراسم عزاداری کنونی تا چه اندازه در مسیر آن اهداف قرار دارند و از این بعد از چه ضعفها و کاستی هایی رنج می برند که نیازمند ترمیم است، پرسشی است که پاسخ آن نیازمند تأمّل جدّی است. اهداف عاشورا را باید ترسیم و تعیین کرد، آنگاه آیین نکوداشت کنونی را با آن سنجید و حدود انطباق با آن اهداف را به دست آورد.
علل و انگیزه های حماسه کربلا را می توان در سه محور عمده طبقه بندی کرد:
1. احیای ارزشهای انسانی و اخلاقی
2. احیای ارزشهای دینی و اسلامی
3. احیای ارزشهای عرفانی و معنوی.
بررسی و تحلیل فشرده این سه محور را پی می گیریم تا میزان انطباق آنچه در مراسم عزاداری اکنون هست با آنچه باید باشد مشخص گردد.
احیای ارزشهای انسانی ـ اخلاقی
منظور از ارزشهای انسانی ـ اخلاقی، گروهی از خصلت ها و محاسن اخلاقی است که به حکم عقل عملی هر انسانی ملزم به رعایت آنهاست. هر انسانی با صرف نظر از عقیده و مذهب و اندیشه باید نسبت به آنها حساس باشد. خصلت هایی که تمامی انسانها، در هر سرزمین زیست کنند و در هر زمانی به سربرند، آن را بزرگ می شمارند و زبان به مدح و ثنای کسانی که آنها را مراعات می کنند و برای احیاء و توسعه آنها می کوشند، گشوده و آنان را که چنین ارزشهایی را له می کنند، مورد نکوهش و شماتت قرار می دهند. عدالت طلبی، حرّیت و آزادگی، حقّ جویی، عزت خواهی و ذلت گریزی، از جمله این خصلت هاست که همه انسانها بدان ارج می نهند.
به گواهی مستندات تاریخی و روایی، از جمله علل و انگیزه های شکل گیری نهضت عاشورا، احیای همین ارزشها بود و از این رو، هر انسان منصفی، هر چند غیر شیعه و غیر مسلمان، در برابر عظمت حماسه خونین طفّ سر تعظیم فرود می آورد و بر آفرینندگان آن آفرین می گوید. در عاشورا، ارزشهای انسانی موج می زند و هر قطعه ای از آن، گواه عظمت روحی و شخصیت عظیم پدید آورندگان آن است. عاشورا ملاک و معیار انسانیّت را آشکار می کند و مرز میان آدمیت و سَبُعیّت را توضیح می دهد.
«یا شیعة آل ابوسفیان، ان لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احراراً فی دنیاکم؛ ای پیروان آل ابوسفیان، اگر دین ندارید و از قیامت هراسی به دل راه نمی دهید، در دنیای خود آزاده باشید.»
شعار سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا این است:
مرگ سزاوارتر از پذیرش ننگ است و ننگ سزاوارتر از ورود در آتش.»
امام حسین(ع) در آن لحظات حساس و جانسوز، خطاب به لشکر دشمن می فرماید:
«الا و ان الدعی ابن الدعی قد رکز بین اثنتین بین السلة و الذِّلَّة و هیهات منّا الذّلة.»
اینها شعارهای بزرگی است که تا ابدیت می تواند، شعار و پرچم حرکت هر جامعه ای باشد.
در سخن دیگر امام فرمود:
«موت فی عزّ خیر من حیاة فی ذلّ.»
و با این وسیله عزت و ذلت، را ملاک انتخاب حیات و موت اعلام کرد. امام حسین(ع) در بیان شرایط حاکمیت سیاسی و رهبری جامعه، «القائم بالقسط» قیام به قسط و عدالت خواهی را مطرح کرد. لذا در زیارت اوّل ماه رجب، در برابر مضجع شریف، آن بزرگوار که قرار می گیری، گواهی می دهی:
«اشهد انک قد امرت بالقسط و العدل و دعوت الیهما؛ شهادت می دهم که تو به دادگری و عدالت فرمان دادی و دعوت کردی.»
این است که می توان گفت: اساس عاشورا بر عدالت و حریّت و احیای شخصیت انسانی استوار است و فرهنگ عاشورا، برای پاسداری و انتقال این پیام به نسلهای آتی است. به گفته شهید مطهری(ره):
«کلید شخصیت امام حسین(ع) حماسه، شور، عظمت، صلابت و ایستادگی است.»
این رمز شخصیّت باید در شعارهای عزاداری متبلور باشد، تا در درون جامعه، احساس شخصیت و بزرگواری تزریق گردد. امروزه با توجه به بحران رسانه ای و جنگ نرم افزاری، یکی از مهمترین چالش های اجتماعی را مسأله هویت تشکیل می دهد و حل آن در گرو احیای واقعی شعارهای عاشورا است. هیئت های عزاداری، در کنار مرثیه و احساس حزن و اندوه، باید بزرگی شخصیت امام حسین(ع) را به یاد آورند و با آموختن این درس از عاشورا، احساس شخصیت و خودباوری را در خود روز افزون گردانند. بزرگترین سرمایه یک جامعه آن است که در خود، احساس شخصیت و منش کند. نسبت به اجتماعهای دیگر، حس استغنا و بی نیازی داشته باشد. اگر ملتی همه چیز داشته باشد ولی شخصیت خود را ببازد، هیچ نخواهد داشت و خواه ناخواه در ملتهای دیگر جذب خواهد شد. این خودباختگی است که به قول مرحوم مطهری در جامعه ما وجود دارد. عیب بزرگ جامعه ایرانی آن است که به حماسه ها، و ارکان شخصیت خود پایبند نیستیم و با یک حرف پوچ زود آن را از دست می دهیم و در مقابلِ عادات، رسوم، فرهنگ، لباس، زبان و خطّ دیگران تسلیم می شویم. فرهنگ عاشورا، باید هویّت بخش جامعه باشد، رثاء و مرثیه باید به شکلی باشد که حسّ قهرمانی را در جوانان این مرز و بوم احیا کند. در این صورت است که جامعه می تواند به راحتی بحران هویّت را پشت سر گذارد.
احیای ارزشهای دینی ـ اسلامی
از دیگر علل و انگیزه های حماسه خونین کربلا که در سیره حسینی موج می زند، احیای سنتهای دینی است که در عصر امویان، به ویژه یزیدبن معاویه به تاراج رفته بود. یزید فردی فاسق، شارب الخمر، قاتل انسانها و معلن به فسق بود و شخصیتی چون سیدالشهدا(ع) که پرورده دامن های پاک و پرورش یافته بیت رسالت و توحید بود، نمی توانست با او سازش کند: «و مثلی لا یبایع مثله».
هدف قیام و دعوت امام حسین(ع) بازگشت به اسلام زمان امیرمؤمنان(ع) و احیای سیره و روش حکومت پیامبر اکرم(ص) بود:
«و انا ادعوکم الی کتاب الله و سنّة نبیّه(ص) فان السنّة قد امیتت و ان البدعة قد احییت».
عدالت طلبی و آزادی خواهی آن حضرت نیز که در بخش پیش با عنوان احیای ارزشهای انسانی ـ اخلاقی از آن یاد شد، در پرتو احیای ارزشهای دینی و اسلامی متجلّی می شود، در واقع ارزشهای انسانی و اخلاقی، در دامن آموزه های دینی و معارف کتاب و احکام سنت است که به شکل صحیح و مطلوب در مسیر سعادت انسانی رشد می کنند و بارور می شوند. این کتاب و سنت است که محدوده و مصداق های قسط و عدل و آزادی و حریت را تعیین می کنند و عدالت و حریت واقعی را آموزش می دهند. لذا در سخنان حضرت اباعبدالله(ع)، ارزشهای انسانی در کنار آموزه های دین مطرح می شود. در نامه ای به برادر خود محمد حنفیه تأکید دارد:
«من از روی تکبّر و خودخواهی و برای افساد و ستم خروج نکردم؛ قیام من برای امر به معروف و نهی از منکر است، من به عنوان یک مصلح در امت جدّم قیام کردم، قصدم آن است که سیره رسول خدا(ص) و علی مرتضی(ع) را احیاء کنم.»
امام(ع) بر این باور بود:«در شرایطی که به حق عمل نمی شود و کسی از باطل رویگردان نیست، مؤمن باید لقاء پروردگارش را بر چنین زندگی ای ترجیح دهد.»
و در روز عاشورا عملاً این باید و ضرورت را به همگان نشان داد. از این رو، در زیارت مخصوص اربعین، گفته می شود:
«فأَعْذَرَ فی الدعاء و مَنَحَ النصح و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة؛ پروردگارا گواهی می دهم؛ (اباعبدالله(ع)) در دعوت خویش جایی برای عذر و بهانه باقی نگذاشت. و از خیرخواهی دریغ نکرد. جان خود را در راه تو هدیه کرد تا آنکه بندگانت از نادانی و سرگردانی گمراهی رهایی یابند.»
فرهنگ عاشورا و زنده نگاه داشتن مکتب خونین حسین(ع) برای احیای همین اهداف است. در زیارت و سوگواری، در مرثیه و روضه، عاشقان سیدالشهداء(ع) باید با این آرمانهای بلند آشنا بشوند و هر ساله تجدید بیعت کنند. سرّ آنکه این اهداف در زیارتنامه های آن حضرت که از زبان اولیای معصوم الهی(ع) نقل گردیده است، تکرار می شود، یادآوری و تأکید پیروان بر این خط سیر و این شاخصها است. در زیارتنامه ای که جابر جعفی، از امام صادق(ع) روایت می کند، چنین نقل شده است:
«اشهد انک قد اقمت الصلوة و آتیت الزکوة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و جاهدت الملحدین و عبدت الله حتّی اتیک الیقین.»
جملاتی با مضامین بالا که همگی تأکید بر جنبه های احیای احکام و فرایض اسلامی در سایه قیام حسین(ع) دارند، در بسیاری از زیارتنامه های مستند و معتبر، وجود دارد و نشانگر اهمیت توجّه به این ابعاد در قیام کربلا است. حال اگر قرائت کننده زیارت، تنها الفاظ را زمزمه کند ولی از این مفاهیم عاری باشد، همچون کالبد بی روحی می شود که نمی توان از او حرکت و تلاشی را انتظار داشت، هر رفتار و کاری که به نام سیدالشهداء(ع) زینت می یابد و در مسیر گرامی داشت عزیزان خونین کربلاست، باید، در کنار گریه و مرثیه و روضه، این اهداف حسین(ع) را آموزش دهد، مردم به خصوص جوانان را با آموزه های کتاب و سنت آشنا کند. مجالس مذهبی سوگواری باید دانشگاهی باشد که پیام وحی را به شکلی بلیغ و رسا در اختیار عموم قرار دهد. چگونه می توان جامعه ای را که بیگانه با مفاهیم دینی است، و فرایض دین همچون نماز، زکات، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، حجاب، حیا و پاکدامنی، انفاق و دستگیری از فقراء در آن کم رنگ است، جامعه ای پیرو امام حسین(ع) نامید؟ در حالی که حسین بن علی(ع) برای اقامه این فرائض و عینیت اجتماعی آنها، جان خود را تقدیم کرد و با اهداء خون خود و عزیزانش و اسارت اهل بیتش و گرفتار شدن به اعظم مصیبات، نشان داد که آنچه از جان شخصیتی معصوم و ولی الله، مهمتر است، اساس اسلام و ارکان آن است. محافل سوگ و انس شیعیان نیز در مسیر این اهداف باید قرار گیرد تا تمامی عزاداران بر این نکته واقف شوند که عزاداری و گریه و اشک جنبه مقدّمیت دارد و سر پُلی است برای تحقق عملی اسلام در ارکان نظام اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و در نظام شخصی و خانوادگی تمامی مردم، این فلسفه اساسی نهضت عاشورا است. جامعه تبعیض آلود، جامعه فاسد، جامعه ای که در آن مردم به دو گروه فقیر و غنی تقسیم می شوند و حق فقیران به آنان داده نمی شود، آیا می تواند خود را حسینی بنامد؟ در حالی که شعیب بن عبدالرحمان گوید:
«روز عاشورا بر پشت حسین بن علی(ع) اثری مشاهده شد، از زین العابدین(ع) پرسیدند: «این نشانه چیست؟»، امام(ع) فرمود: «هذا ماکان ینتقل الجراب علی ظهره الی منازل الأرامل و الیتامی و المساکین؛ این اثر انبان هایی است که بر پشت حمل می کرد و به خانه های زنان بی شوهر و یتیمان و مسکینان می رسانید.»
احیای ارزشهای معنوی ـ عرفانی
سومین لایه از انگیزه ها و فلسفه قیام عاشورا که مراسم عزاداری باید با عطر آن معطر گردد و در بحث آسیب شناسی، توجّهی جدّی را می طلبد، هسته مرکزی و لبّ این نهضت را تشکیل می دهد و سنگ بنای آن شمرده می شود، حبّ و عشق به معبود، تقرّب الی الله، یاد و ذکر الهی اساس عاشورا است، همه چیز را فدای دوست کردن و در تماشای جمال محبوب ازل و ابد غرق شدن و خود را ندیدن. عاشورا دریای موّاج عشق بازی است، در بیابان تفتیده نینوا، در میان دریای خون و برق شمشیرها و شیهه اسبان و ناله کودکان و در آن گرد و غبار آنچه بیشتر خودنمایی می کند، ابتهال، دعا، تلاوت قرآن، نماز و شب زنده داری است.
عصر عاشورا، آن هنگام که لشکر عمر سعد به سمت خیام حسین(ع) حمله ور شد، سیدالشهدا(ع) برادر خود عباس بن علی(ع) را فرستاد تا به عمر سعد پیغام دهد، امشب را به ما مهلت دهید و جنگ را به فردا موکول کنید، باشد یک شبی دیگر را برای پروردگار خویش نماز گذاریم و دعا و استغفار کنیم. تنها خدا می داند که من چقدر عاشق خواندن نماز برای او، و تلاوت کتاب او، و زیادی دعا و استغفار می باشم.
خطبه آن حضرت نیز در شب عاشورا، در میان تعدادی اندک از یاران و هزاران نفر دشمن، مملو از گوهرهای معنوی و دلربا است:
«أثنی علی الله احسن الثناء و احمده علی السرّاء و الضّراء».
تا پایان نماز اوّل وقت آن حضرت در ظهر عاشورا و بالاخره دعای او در لحظه های آخر جان دادن:
«اللهم متعال المکان، عظیم الجبروت، شدید المحال، غنی عن الخلائق، عریض الکبریاء،» تا آخر که فرمود: «صبراً علی قضائک یا ربّ لا اله سواک یا غیاث المستغیثین.»
که تابلویی عظیم از بزرگی روح و معرفت را به تصویر می کشد، زیبایی های جلوه گر شده در صحنه خونین کربلا است. عاشورائیان ما، باید عاشورا، را این چنین بشناسند و تلاش کنند، در حدّ توان، هر چند اندک، به این اهداف خود را نزدیک کنند. و در این میان، آنچه مهم است هدف گیری نظام سیاسی جامعه است.
خلاصه سخن آن است که اگر نظام سیاسی جامعه، پیام خود را از عاشورا می گیرد و اگر مدیریت سیاسی، برگرفته از اهداف حسینی است، نمی تواند، نسبت به اهداف بالا، بی توجه باشد. امام حسین(ع) اگر موفق به تشکیل دولت می شد، قطعاً احیای ارزشهای انسانی و اسلامی و معنوی را به عنوان سه برنامه راهبردی و هدفمند تدریجی خود بر می گزید و هر حکومت که با شعارهای عاشورایی به قدرت می رسد، وظیفه اش دنبال کردن همان اهداف است.
منبع:کتابخانه اینترنتی تبیان
نویسنده:آقای مصطفی جعفرپیشه فرد
تا مطلب بعد خدا نگهدار.
پست الکترونیکی:
mamaghami@gmail.com
mamaghami@yahoo.com