به نام خدا حدود یکماه پیش که رفتم توی پارسی بلاگ تا برا خودم یک وبلاگ" های کلاس" درست کنم و باهاش جلو دوست و دشمن" پز "بدم،اصلا فکرش را نکردم که کسی که مثل من اینهمه مشغله فکری داره چطور می تونه از عهده این کار بر بیاد.عکسهای عاشورا را که به عنوان اولین کارم زدم توی وبلاگ،کلی توسط دوستان و زبان آموزان مورد ابراز محبت قرار گرفتم.چند روزی از درج کردن عکسها نگذشته بود که فهمیدم ای بابا ! حالا از این به بعد همه مرتب منتظرند که من وبلاگ خود را "به روز" کنم.آخه چطور می شه آدم شش کلاس کانون زبان را در هفته داشته باشه، با یک گروه اینترنتی همکاری تنگاتنگ داشته باشه،امورات روزمره زندگی هم پیش روش باشه و حالا بخواد وبلاگ نویس هم بشه.کاری که من کردم نه تنها گریبان خودم را گرفت،بلکه بعضی از دوستان را هم به قول فسایی ها "سر رشنه" انداخت که وبلاگ درست کنند. بگذریم.وبلاگ نویسی سوژه میخواد.داشتم برا "به روز کردن" وبلاگ دنبال سوژه میگشتم که یهو چندتا تخم مرغ باسه سایز کاملا متفاوت نظرم را جلب کرد. بر اساس ضرب المثل "چون قافیه تنگ آید شاعر به جفنگ آید"،تصمیم گرفتم همان تخم مرغ ها را سوژه قرار دهم. روز سه شنبه 24 بهمن برا اکو کاردیو گرافی و تست ورزش خودم به شیراز رفته بودم شب که بر گشتم آخر شب رفتم سراغ کامپیوتر که کار را شروع کنم،ولی در ساعت 11 شب با کمال تعجب برق قطع شد.در این موقع سال این از موارد خیلی نادر است.
ضمنا از دوستانی که به کار عکس و عکاسی با دید حرفه ای وتخصصی نگاه می کنند تقاضا می کنم کمی کوتاه بیایند.چون این عکسها توسط یک آماتور گرفته شده.وسیله گرفتن عکسها هم که چه عرض کنم،اگر بگویم موبایل بوده،بعضی ها باور نمی کنند.
ارتباط بین اندازه تخم مرغ ها نیز حقیقی است و هیچ حقه عکاسی بکار نرفته است . حالا این یکی را ببینید که برای تنوع کمی ادویه اش را زیاد کرده ام.امیدوارم بوی زردچوبه ندهد.
ای راستی.......... اینجا یک عکس دیگه هم هست که فراموش کردم.البته هیچ ربطی به موضوع تخم مرغ ندارد ولی به وبلاگ نویسی چرا. همانطور که می بینید عکس آدمک شیطان بزرگ است که روز بیست ودو بهمن در آتش قهر مردم فسا سوخت و دود شد و رفت هوا. اینهم همون عکاس ناشی از راه دور گرفته.
تا بار دیگر خدا نگهدار.
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
||