سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
  • محمدعلی مقامی ( سه شنبه 88/6/17 :: ساعت 3:23 صبح)

  • به نام خدا

    تأثیر مکتب تشیّع و زن ایرانى(قسمت دوم)


     

    منبع مورد استفاده وبلاگ:پایگاه اطلاع رسانی حوزه

    توضیح:به علت محدودیت میزان ارسال مطلب در هر پست،این مقاله به قسمتهای 1و 2 تقسیم شده است.


     

    منابع مقاله:

    مجله معرفت، شماره 67 ، رضا رمضان نرگسى؛
     
    تحلیل و نتیجه‏گیرى

    پیش از تحلیل نهایى، دو مطلب به صورت مقدمه، ذکر مى‏گردند:

    اول. با توجه به گسترش وسیع مجالس روضه‏خوانى و با توجه به عدم وجود رسانه‏هاى جمعى، همچنین بى‏سوادى اکثریت قریب به اتفاق مردم، مى‏توان منبر و مجالس روضه را یک وسیله بسیار مهم اطلاع‏رسانى و براى ارتباطات اجتماعى در آن زمان دانست.

    اصغر فتحى در کتاب منبر به عنوان یک رسانه عمومى در اسلام، مى‏نویسد: «از مشاهدات ما چنین برمى‏آید که منبر در جامعه اسلامىِ میانه، یک نظام تشکیلاتى یافته ارتباطى بود.»(38)

    وى در ادامه، ویژگى‏هایى چند براى این نظام ارتباطى بر مى‏شمارد که به طور خلاصه عبارتند از: «ارتباط حضورى، غیر تصنّعى و عمیق با مخاطب، انتقال آگاهى، قابلیت استفاده و تأثیرگذارى بر مخاطبان گوناگون، اعم از باسواد و بى‏سواد؛ غیر رسمى، غیرسازمانى و غیر تشکیلاتى بودن مسجد و در نتیجه، مردمى و عمومى بودن آن که امکان حضور و مشارکت همگان را به طور مساوى فراهم مى‏سازد؛ سهل‏الوصول بودن و دست‏رسى سریع و راحت به آن با توجه به وجود شبکه‏اى از ده‏ها هزار مسجد که در هر کوى و برزن و در شهر و روستا پراکنده‏اند؛ عدم امکان مخالفت و مقابله با آن از سوى حکّام و صاحبان قدرت به دلایل از دست دادن مشروعیت خود؛ قایل بودن نوعى قداست، صحّت در پیام رسانى و قابلیت اعتماد به آن ... و مواردى از این قبیل.»

    براین اساس، مى‏توان گفت: منبر یک نوع نظام ارتباطى بوده است.

    دوم. باید توجه داشت که هر فرد انسانى کسانى را که به عنوان افراد خاص ارزش مى‏نهد و رفتار آن‏ها را سرمشق قرار مى‏دهد، در حقیقت نقش آن‏ها را براى خود الگو مى‏داند. بنابراین، وقتى فرد نقش معیّنى ایفا مى‏کند، رفتار خود را با توجه به نقشى که برایش الگوست، برمى‏گزیند. نقش‏هاى نمونه (الگو) در فرایند آموزش کمک مؤثرى مى‏کنند؛ زیرا فرد را با الگوهاى رفتارى پذیرفته شده در موقعیت‏هاى گوناگون آشنا مى‏سازند.(39)

    در زمان قاجاریه، که رفتن زن‏ها به مجالس روضه به صورت یک ارزش اجتماعى درآمده بود، مجالس روضه از جمله مکان‏هایى بودند که زنان بى‏هیچ قید و شرطى اجازه رفت و آمد بدان‏جا را داشتند.

    کارکردهاى مجالس عزادارى امام حسین علیه‏السلام

    شرکت در مجالس روضه‏خوانى، کارکردهاى بسیارى داشت که دو کارکرد مهم این مجالس عبارتند از:

    1. سرمشق‏گیرى و الگوسازى

    یکى از مباحثى که در این مجالس آموخته مى‏شد، زندگى ائمّه اطهار علیهم‏السلام بخصوص حضرت زهرا علیهاالسلام و حضرت زینب علیهاالسلام (به دلیل همجنس بودنشان) که طبیعتا رفتار، افعال و کنش‏هاى آن‏ها را سرمشق خود قرار مى‏دادند، و با توجه به نقش‏هایى که آن بزرگواران در موقعیت‏هاى گوناگون ایفا مى‏نمودند، اینان نیز سعى داشتند مثل آن‏ها باشند. بنابراین، افعال و رفتار حضرت فاطمه علیهاالسلام الگویى براى رفتار و اعمال زنان ایرانى گشته بود.

    توضیح مطلب آن‏که در حدیث مشهورى از حضرت فاطمه علیهاالسلام نقل شده است که فرمودند: «بهترین چیز براى یک زن آن است که او مرد نامحرمى را نبیند و مرد نامحرمى هم او را نبیند.»(40)

    یا وقتى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در تقسیم کارهاى منزل، بین على علیه‏السلام و فاطمه علیهاالسلام ، کارهاى منزل را به فاطمه علیهاالسلام و کارهاى خارج منزل را به على علیه‏السلام سپردند، حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: هیچ چیز در دنیا به اندازه این تقسیم کار مرا خوش‏حال نکرد؛ چرا که رسول‏الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله با این عمل، مرا از مراوده با نامحرمان معاف داشتند.

    اما از سوى دیگر، در تاریخ آمده است که حضرت زهرا علیهاالسلام براى دفاع از حق خود (فدک) و دفاع از امام على علیه‏السلام به میان مردان نامحرم آمدند(41) (البته با حفظ کامل حجاب) و سخنرانى مشهور خود را در محاجّه با ابوبکر عنوان کردند، به طورى که ابوبکر مجبور شد قباله فدک را به او برگرداند (هرچند توسط عمر پس گرفته شد.) یا در مورد حضرت زینب علیهاالسلام آمده است: براى این‏که نامحرمى ایشان را نبیند، شبانه به زیارت قبر جدّش، رسول‏الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏رفت، اما همین زینب علیهاالسلام وقتى اسلام در خطر مى‏افتد، همراه برادر به میدان کربلا آمد و آن‏گونه در بازار کوفه، آتشین سخنرانى کرد یا در شام و مجلس یزید آن‏گونه در میان نامحرمان سخنرانى نمود و از اسلام و امام سجاد علیه‏السلام دفاع کرد.(42)

    شبیه همین رفتار و اعمال را در زمان قاجاریه از زنان ایران زمین مى‏بینیم؛ یعنى از یک سو، مشاهده مى‏کنیم که زنان ایران در عصر قاجار شدیدا نامحرم‏گریز و خانه‏نشین هستند، به طورى که اگر مجبور به خارج شدن از منزل مى‏شدند طورى بیرون مى‏آمدند که حتى صورت و انگشتان دست و پاى آن‏ها را کسى نبیند، ولى از سوى دیگر، وقتى خبر تبعید آیة‏الله میرزاى آشتیانى در تهران پخش شد، سراسیمه به خیابان‏ها ریخته، شروع به سروصدا کردند.

    چیزى که اینان را از زنان روستایى و سایر زنان سنّتى هم‏عصر خود جدا مى‏کند، همان شعور اجتماعى بالاى این دسته از زنان مى‏باشد. براى همین است که با این پدیده فقط در شهرها مواجه هستیم؛ زیرا عرصه فعالیت روضه‏خوان‏ها و منبرى‏ها در شهرها، بخصوص تهران آن روز، بود. این دسته از زنان با آن‏که قریب به اتفاقشان از نعمت سواد بى‏بهره بودند، اما در عمل، همان کارى را کردند که زنان باسواد در سال‏هاى 1357 و سال‏هاى پس در پیروزى انقلاب اسلامى انجام دادند.

    سؤالى که در این‏جا مطرح است، این‏که اگر فرض مزبور درست باشد، پس چرا در سایر مناطق شیعه‏نشین، مثل عراق و لبنان، چنین قیام‏هایى را از زنان سراغ نداریم و چرا حتى در ایران، از زمان صفویه تا زمان ناصرالدین شاه چنین امرى اتفاق نیفتاده است؟

    در پاسخ مى‏توان گفت: اولاً، صرف شیعه بودن چنین خاصیتى ندارد؛ چرا که تنها به اسم «شیعه بودن» و با تعالیم اجتماعى شیعه آشنایى نداشتن و تنها انجام وظایف فردى، مثل نماز و وضو و غسل، چنین خاصیت‏هایى ندارد.

    ادعا این نیست که صرف شیعه شدن چنین اثرى داشته است، بلکه سخن در این است که به دنبال رواج روضه‏خوانى و به تبع آن، بسط تعالیم اجتماعى تشیّع، زنان از چنان بلوغ فکرى برخوردار شدند. اما در قرون گذشته ـ گفته شد که ـ حضور زنان در مجالس وعظ چندان مرسوم نبود و این امر با مشکلاتى همراه بود.

    ثانیا، در قرون پیش از قاجار، مجالس روضه به صرف نوحه‏خوانى و عزادارى محدود بودند. با مراجعه به کتاب‏هاى منبرى موجود، مشاهده مى‏شود که بیش‏تر بلکه تمام کتاب‏هاى منبرى که پیش از قاجار نوشته شده‏اند به امور فردى و عبادى مؤمنان مى‏پرداختند، اما کتاب‏هاى پس از قاجار مسائل اجتماعى را نیز متذکر مى‏شدند.

    اما این‏که چرا چنین امورى از شیعیان سایر بلاد شیعه‏نشین (غیر ایران) سر نزده است، باید گفت: این شاهدى بر ادعاى مزبور است، نه ردى بر آن؛ چرا که اولاً، در کشورهاى دیگر غیر از ایران موضوع وعظ و روضه‏خوانى از رواجى مثل ایران برخودار نبود و ثانیا، به دلیل آن‏که همواره اکثریت و حاکمیت سایر کشورهاى شیعه‏نشین با غیرشیعیان بوده، مبلّغان شیعه از آزادى عمل برخودار نبودند و در منابر کم‏تر از امور اجتماعى سخن مى‏گفتند.

    2. ایفاى نقش درجامعه و مشارکت سیاسى

    دومین کارکرد مجالس روضه‏خوانى در قرن گذشته، مسؤولیت‏پذیرى و به دنبال آن، ایفاى نقش در جامعه و مشارکت سیاسى بود. پیش از توضیح و شرح این کارکرد، لازم است ابتدا تعریفى اجمالى از مشارکت سیاسى ارائه شود:

    میل برات «مشارکت سیاسى» را چنین تعریف مى‏کند: «مشارکت سیاسى رفتارى است که اثر گذارد و یا قصد تأثیرگذارى بر نتایج حکومتى را دارد.»(43)

    یا ساموئل هانتینگتون (Sumuel Huntington) و جان نلسون (Jean Nelson) «مشارکت سیاسى» را چنین تعریف مى‏کنند: «مشارکت سیاسى کوشش‏هاى شهروندان غیر دولتى براى تأثیر بر سیاست‏هاى عمومى است.»(44)

    بحث مفصّل درباره مشارکت سیاسى زنان در تاریخ معاصر، از حوصله این مقاله بیرون است و تنها به توضیحى کوتاه در این باره اکتفا مى‏شود:

    یکى از آموزه‏هاى علماى شیعه در منابر و روضه‏خوانى‏ها این بوده است که حق حکومت از آن ائمّه اطهار علیهم‏السلام و در زمان غیبت، حق فقهاى طراز اول یا مرجع تقلید شیعیان مى‏باشد. براى همین امر است که مشاهده مى‏کنیم در طول دوره قاجار و پیش از آن، مردم براى قضاوت و سایر مسائل حقوقى خود، مثل ثبت اموال و معاملات و صدور قباله فروش و خرید، به علما مراجعه مى‏کردند و با آن‏که دولت با گشایش دادگاه عرف، سعى در تعطیلى دادگاه شرع داشت، ولى موفق نمى‏شد. در حقیقت، حکومتى غیررسمى در داخل حکومت رسمى ایجاد شده بود.(45) به عنوان نمونه، مى‏توان از سید محمدباقر شفتى و ملّا قربانعلى زنجانى و آقا نجفى اصفهانى نام برد. بنابراین، دستورات و فتاوا و حتى توصیه‏هاى اجتماعى فقها واجب الاطاعه بودند. وظایف دینى نیز محدود به مسائل فردى ـ عبادى نمى‏شدند. از این‏رو، زنان نیز به عنوان مسلمانانى که وظایفى دارند، موظّف بودند که از دستورات اجتماعى مراجع اطاعت کنند، و در امور واجب، اذن شوهر و پدر و برادر لازم نیست، بلکه حتى با مخالفت آنان نیز باید واجب را اتیان نمود؛ مثل رفتن به حج واجب.

    از سوى دیگر، اسلام براى زن استقلال مالى قایل شده است و زن در اموال خود، بدون اذن شوهر مى‏تواند تصمیم بگیرد. براى همین است که مشاهده مى‏شود در نهضت مشروطه، زنان وسایل تزیینى خود را براى مقابله با تهدید روس به مجلس هدیه کردند.(46)

    بنابراین، یکى از کارکردهاى مجالس روضه را مى‏توان مشارکت سیاسى زنان براى تأثیر در سیاست‏هاى حکومت دانست؛ چرا که در مجالس روضه، هیجان مذهبى زنان تحریک مى‏شد؛ مثل تلاش زنان در دوره قاجار، بخصوص در نهضت «قیام تنباکو» و مقابله با تبعید مرجع تقلید خود (میرزاى آشتیانى) و در دوره‏هاى بعد، تلاش آنان در بازگرداندن علما از مهاجرت (براى دایر کردن عدالت‏خانه).

    3. تقویت انسجام اجتماعى و ارائه گروه‏هاى مرجع مناسب

    یکى دیگر از کارکردهاى مهم مجالس روضه در تاریخ معاصر، تقویت انسجام گروهى بود. هر جامعه براى آن‏که بتواند در قالب فرهنگ معیّنى زندگى کرده، ارتباط متقابل و موفقیت‏آمیزى داشته باشد، گونه‏هاى شخصیتى خاصى را که با فرهنگش هماهنگى داشته باشند، پرورش مى‏دهد.(47)

    ایفاى نقش هر فرد با مقایسه او با کسانى که وظیفه‏اى مشابه او دارند، ارزیابى مى‏شود. فرد با این مقایسه، مى‏تواند مشخص کند که آیا نقش خود را به درستى ایفا کرده است یا نه. «گروه‏هاى مرجع» یکى از معیارها و الگوها هستند که هرکس هنگام ارزیابى نقش خود، در یک موقعیت معیّن، از آن‏ها استفاده مى‏کند.(48)

    گروه‏هاى مرجع در شکل دادن به افعال و رفتار انسان‏ها بسیار مؤثرند و وقتى فردى خود را عضو گروهى دانست، یک نوع احساس همانندى با دیگران به او دست مى‏دهد. مى‏توان گفت که در این اجتماعات، وجدان جمعى به بهترین وجه شکل مى‏گیرد و احساسات افراد مشترک مى‏گردند.(49)

    مسأله اصلى این است که هرکس به ناچار، براساس جایگاهى که در اجتماع دارد، گروه مرجعى براى خود انتخاب مى‏کند. نقش این مجالس در این امر مهم جلوه مى‏کند که گروه مرجع مناسبى، اعم از متدینان و مؤمنان را که در رأس آن‏ها حضرت زهرا علیهاالسلام و حضرت زینب علیهاالسلام قرار دارند، به زن‏هاى آن زمان معرفى مى‏کردند.

    در پایان، باید گفت: در عصر گذشته، منبر و مجالس روضه نقشى همانند رسانه‏هاى جمعى امروزه بر عهده داشتند و فراهم سازى عوامل تعیین‏کننده در رفتار جمعى بسیار مؤثر بودند.

    عوامل تعیین‏کننده رفتار جمعى کدامند؟

    نیل اسملسر، جامعه‏شناس، شش شرط را به عنوان عوامل اولیه و تعیین‏کننده رفتار جمعى ذکر کرده است:

    1. زمینه ساختارى: به معناى این است که ساختار جامعه باید به‏گونه‏اى باشد که شکل خاصى از رفتار جمعى در آن به وقوع بپیوندد.

    2. فشار ساختارى: هنگامى که فشارى بر جامعه تحمیل مى‏شود، مردم اغلب براى یافتن راه حلى پذیرفتنى، به همکارى با یکدیگر ترغیب مى‏شوند.

    3. باور تعمیم یافته: پیش از این‏که راه حلى دسته جمعى براى یک مسأله یافت شود ، باید همه بپذیرند که چنین مسأله‏اى وجود دارد. بنابراین، مسأله باید شناخته شود، افکار را متوجه کند و راه‏حل‏هاى ممکن ارائه شود.

    4. عوامل شتاب دهنده: براى ظهور رفتار جمعى، باید نخست رویداد مهمى افراد را به واکنش جمعى وادارد.

    5. بسیج براى اقدام: هنگامى که رویداد شتاب دهنده رخ داد، گروه براى اقدام بسیج مى‏شود.

    6. عملیات مهار اجتماعى: موفقیت یا عدم موفقیت تلاش‏هاى جمعى افراد عمدتا به موفقیت یا شکست راه‏کارهاى مهار اجتماعى در جامعه بستگى دارد.(50)

    مجالس روضه و منابر عینا همان نقش سنتى را در عصر حاضر، در انقلاب اسلامى ایران نیز ایفا کردند و این نیست، مگر تأثیر مکتب حسینى بر مردم ایران، از جمله زنان ایرانى؛ چرا که در جوامع دیگر، زنان یا راه افراط مى‏پیمایند یا راه تفریط. یا کاملاً از اجتماع فاصله مى‏گیرند و اصلاً کارى به سرنوشت خود و کشور خود ندارند، یا آن‏قدر به قول خودشان سیاسى مى‏شوند که مى‏خواهند همدوش و همراه مردان در همه عرصه‏ها حضور داشته باشند، اگرچه این همدوشى با فطرت خودشان و آموزه‏هاى دینى‏شان منافات داشته باشد و حتى بعضى‏ها براى این‏که از قافله عقب نمانند، کاسه داغ‏تر از آش شده، از مردم غرب نیز غربى‏تر مى‏شوند!

    اما در انقلاب اسلامى ایران، دوباره حماسه نهضت تنباکو تکرار شد و همه دیدیم که چگونه زنانى که جز به وقت ضرورت، آن هم با حفظ حجاب کامل از منزل خارج نمى‏شدند، به خیابان‏ها ریختند و با رشادت‏هاى خود، انقلاب را به ثمر رساندند و هرگاه که انقلاب نیاز به کمک آنان داشت، چه در پشت جبهه و چه در راهپیمایى‏ها، حمایت‏هاى بى‏دریغ خود را نثار نمودند.

    نتیجه مهمى که مى‏توان گرفت این‏که روى آوردن به ترویج و تشویق مجالس روضه و وعظ در منازل، مى‏تواند یکى از راه‏هاى بسیار مهم در مقابله با تهاجم فرهنگى باشد.

    ··· پى‏نوشت‏ها

    1ـ ر.ک: بنفشه حجازى، بررسى جایگاه زن ایرانى از قرن اول هجرى تا عصر صفوى (به زیر مقنعه)، تهران، علم، 1376، ص 12 / ایلیاپاولوویچ پطروشفسکى، اسلام در ایران، ترجمه کریم کشاورز، تهران، پیام، 1354، ص 45

    2ـ جرجى زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه و نگارش على جواهر کلام، تهران، امیرکبیر، 1333، ص 927

    3ـ حسن آزاد، گوشه‏هایى از تاریخ اجتماعى ایران (پشت پرده‏هاى‏حرمسرا)،چاپ‏سوم،ارومیه،انتشارات‏انزلى،1364،ص135

    4و5ـ همان، ص 155 / ص 163

    6ـ ر.ک: منصور صفت‏گل، ساختار نهاد و اندیشه دینى در ایران عصرصفوى،تهران،مؤسسه‏خدمات‏فرهنگى‏رسا،1381، ص 490

    7ـ ر.ک: همان، ص 9

    8ـ همان، ص 136 / حسن بیک روملو، احسن التواریخ، ص 86

    9ـ ادوارد براون، تاریخ ادبیات ایران از صفویه تا عصر حاضر، ترجمه رشید یاسمى، تهران، ابن‏سینا، 1345، ص 312

    10ـ ر.ک: صالح شهرستانى، تاریخچه عزادراى حسینى، از زمان آدم تا زمان ما در تمام کشورهاى جهان، قم، حسینیه عمادزاده، 1402 ق، ص 213 و 214

    11ـ ر.ک: همان، ص 215

    12ـ ر.ک: همان، ص 213ـ 226

    13الى16ـ ر.ک: همان، ص 312 / ص 215 / ص 216 / ص 216

    17ـ محمد بن منوّر، اسرار التوحید، به تصحیح احمد بهمنیار، تهران، طهورى، 1357، ص 64

    18ـ همان / بنفشه حجازى، پیشین، 175

    19ـ ر.ک. به: احمد کسروى، تاریخ مشروطیت ایران، چاپ شانزدهم، تهران، امیرکبیر، 1370

    20ـ عبدالله مستوفى، شرح زندگانى من، چاپ دوم، تهران، زوّار، 1343، ج 1، ص 286 - 277 / یاکوب ادوارد پولاک، سفرنامه پولاک،ترجمه‏کیکاوس‏جهاندارى،تهران،خوارزمى،1361،ص236

    21ـ حسن اعظام قدسى، خاطرات من یا روشن شده تاریخ صدساله، تهران، بى‏نا، 1342، ج 1، ص 22 / بشرى دلریش، پیشین، ص 72

    22ـ مهدى قلى‏خان هدایت، خاطرات و خطرات، چاپ دوم، تهران، زوّار، 1344، ص 88

    23و24ـ بشرى دلریش، پیشین، ص 73 / ص 74

    25ـ على‏اصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، چاپ سوم، تهران، علمى، 1271، ص 370

    26ـ خسرو معتضد و نیلوفر کسرى، سیاست و حرامسرا: زن در عصر قاجار، تهران، علمى، 1379، ص 203 و 204

    27ـ ر.ک: شیخ حسن کربلائى، تاریخ دخانیه، ص 168 تا 172 / ابراهیم تیمورى، قرارداد رژى، تحریم تنباکو؛ اولین مقاومت منفى در ایران، تهران، کتاب‏هاى جیبى، ص 102 تا 104

    28ـ حسن کربلائى، پیشین، ص 169

    29ـ ابراهیم تیمورى، پیشین، ص 103

    30ـ حسن کربلایى، پیشین، ص 169ـ 172

    31ـ احمدحسنخان،اعتمادالسلطنه،روزنامه خاطرات، ص 1059

    32ـ کریم طاهرزاده بهزاد، قیام آذربایجان در انقلاب مشروطه، بى‏جا، اقبال، 1363، ص 84 و 85

    33ـ عده‏اى از زنان پس از حرکت مظفّرالدین شاه به سوى خانه امیر بهادر، در نزدیکى آن گرد آمدند و فریاد زدند: ما آقایان و پیشوایان دین را مى‏خواهیم، ما مسلمانیم و حکم آقایان را واجب‏الاطاعه مى‏دانیم. چه طور راضى شویم علما را نفى بلد و تبعید نمایند. اى شاه مسلمانان، بگو تا علماى اسلام را ذلیل و خوار نگردانند. اى شاه اسلام، وقتى روس و انگلیس با تو طرف شوند، شصت کرور ملت ایران به حکم این آقایان جهاد مى‏کنند. آن‏ها را برگردانید. (خسرو معتضد، و نیلوفر کسرى، پیشین، ص 206 به نقل از: حیات یحیى.)

    34،35،36ـ همان، ص 199 / ص 209 / ص 199

    37ـ همان، به نقل از فریدون آدمیت، اندیشه ترّقى و حکومت قانون عصر سپهسالار، تهران، خوارزمى، 1351، ص 78 و 79

    38ـ اصغر فتحى، منبر یک رسانه عمومى در اسلام، تهران، پژوهشکده علوم ارتباطى و توسعه، چاپ اول، 1358، ص 37

    39ـ بروس کوئن، مبانى جامعه شناسى، ترجمه غلامعباس توسّلى و رضا فاضل، تهران، سمت، 1372، ص 85

    40ـ محمد بن سلیمان الکوفى، مناقب أمیرالمؤمنین علیه‏السلام ، ج 2، تحقیق محمد باقر محمودى، مجمع احیاءالثقافة الاسلامیة، 1412 ه.ق، ص 210. متن حدیث چنین است: «قال: حدثنا محمد بن الحسین الکوفى، حدّثنا مالک بن اسماعیل، حدّثنا قیس عن عبد الله بن عمران، عن على بن زید، عن سعیدبن‏المسیّب، عن على علیه‏السلام عنه انّه کان عند رسول‏الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : فقال: أى شى‏ء خیرٌ للمرأة؟ فسکتوا فلما رجعت، قلت فاطمه: أى شى‏ء خیرٌ للنساء؟ قالت: [أن] لا یراهن الرّجال. [قال على: [فذکرتُ ذلک للنبى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فقال: إنّما فاطمة بضعة منّى رضى‏الله‏عنه .» و «عن على علیه‏السلام قال: قال رسول‏الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : أى شى‏ء خیر للمرءة؟ فلم یجبه أحدٌ قال: فرجعت فذکرت ذلک لفاطمة قالت: فما أجابه إنسان؟ قلت: لا. قالت: لیس شى‏ء خیرا للمرأة [من] أن لا یراها الرجل ولا تراه. قال: [فرجعت إلى النبى] فأخبرته بما قالت، فاطمة [ف] قال: فاطمة بضعة منى أو مضغه منى.»

    41ـ ابن أبى الفتح الإربلى، کشف الغمة، الطبعة الثانیة، بیروت، دارالاضواء، 1405، ص 102: "روى عن الأصبغ بن نباتة قال: سمعت أمیر الموءمنین علیه‏السلام یقول: والله لأتکلمنّ بکلام لا یتکلّم به غیرى إلاّ کذّاب. ورثت نبى الرحمة و زوجتى خیر نساء الأمة و أنا خیرالوصیین. و حیث یقتضى ذکرها علیهم‏السلام ذکر شى‏ء من کلامها فلابدّ من ذکر فدک إذ کانت خطبتها التى تحیّر البلغاء و تعجزّ الفصحاء بسبب منعها من التصرف فیها وکف یدّها علیهم‏السلام عنها.

    42ـ طالبان مى‏توانند به کتاب‏هاى مقتل الحسین علیه‏السلام ، أبو مخنف الازدى، ص 205 و ص 226 و إعلام الورى بأعلام الهدى الشیخ الطبرسى، ج 1، ص 471 و اللهوف فى قتلى الطفوف، السید ابن طاووس الحسنى، ص 86 و إعلام الورى مراجعه نمایند.

    43. Millbrath, L, political participation, (Hand book of political Behavoir), vol.4 (ed)

    و نیز ر.ک: نسرین مصفّا، مشارکت سیاسى زنان در ایران، تهران، وزارت امور خارجه، تهران، 5731، ص 12

    44. Sumuel Huntington and Jean Nelson participation no easy choice, (London: Harvard U.P , 1976)

    و نیز نسرین مصفّا، پیشین، ص 20

    45ـ براى مطالعه بیش‏تر ر.ک: ابوالحسنى منذر، کتاب حکومت علم و دولت فقر (شرح حال ملاقربانعلى زنجانى)

    46ـ ناظم الاسلام کرمانى، تاریخ بیدارى ایرانیان، چاپ پنجم، تهران، پیکان، 1377، ج 2، ص 92و93

    47ـ بروس کوئن، پیشین، ص 110

    48ـ همان، ص 86

    49ـ براى مطالعه بیش‏تر ر.ک: امیل دورکیم، درباره تقسیم کار اجتماعى،ترجمه‏باقرپرهام،بابل،نشرکتابسر، 1369، ص 83 ـ 110

    50ـ بروس کوئن، پیشین، ص 324 ـ 327



     

     

     



  • کلمات کلیدی :


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    روز و هفته معلم گرامی باد
    یلدا به کام شما باد
    اطلاعیه
    عکس های فسای قدیم-
    حیوانات و مدرنیته
    توهم و تخیل
    توجه
    [عناوین آرشیوشده]