به نام خدا تأثیر مکتب تشیّع و زن ایرانى(قسمت دوم)
منبع مورد استفاده وبلاگ:پایگاه اطلاع رسانی حوزه توضیح:به علت محدودیت میزان ارسال مطلب در هر پست،این مقاله به قسمتهای 1و 2 تقسیم شده است.
منابع مقاله: مجله معرفت، شماره 67 ، رضا رمضان نرگسى؛
تحلیل و نتیجهگیرى
پیش از تحلیل نهایى، دو مطلب به صورت مقدمه، ذکر مىگردند: اول. با توجه به گسترش وسیع مجالس روضهخوانى و با توجه به عدم وجود رسانههاى جمعى، همچنین بىسوادى اکثریت قریب به اتفاق مردم، مىتوان منبر و مجالس روضه را یک وسیله بسیار مهم اطلاعرسانى و براى ارتباطات اجتماعى در آن زمان دانست. اصغر فتحى در کتاب منبر به عنوان یک رسانه عمومى در اسلام، مىنویسد: «از مشاهدات ما چنین برمىآید که منبر در جامعه اسلامىِ میانه، یک نظام تشکیلاتى یافته ارتباطى بود.»(38) وى در ادامه، ویژگىهایى چند براى این نظام ارتباطى بر مىشمارد که به طور خلاصه عبارتند از: «ارتباط حضورى، غیر تصنّعى و عمیق با مخاطب، انتقال آگاهى، قابلیت استفاده و تأثیرگذارى بر مخاطبان گوناگون، اعم از باسواد و بىسواد؛ غیر رسمى، غیرسازمانى و غیر تشکیلاتى بودن مسجد و در نتیجه، مردمى و عمومى بودن آن که امکان حضور و مشارکت همگان را به طور مساوى فراهم مىسازد؛ سهلالوصول بودن و دسترسى سریع و راحت به آن با توجه به وجود شبکهاى از دهها هزار مسجد که در هر کوى و برزن و در شهر و روستا پراکندهاند؛ عدم امکان مخالفت و مقابله با آن از سوى حکّام و صاحبان قدرت به دلایل از دست دادن مشروعیت خود؛ قایل بودن نوعى قداست، صحّت در پیام رسانى و قابلیت اعتماد به آن ... و مواردى از این قبیل.» براین اساس، مىتوان گفت: منبر یک نوع نظام ارتباطى بوده است. دوم. باید توجه داشت که هر فرد انسانى کسانى را که به عنوان افراد خاص ارزش مىنهد و رفتار آنها را سرمشق قرار مىدهد، در حقیقت نقش آنها را براى خود الگو مىداند. بنابراین، وقتى فرد نقش معیّنى ایفا مىکند، رفتار خود را با توجه به نقشى که برایش الگوست، برمىگزیند. نقشهاى نمونه (الگو) در فرایند آموزش کمک مؤثرى مىکنند؛ زیرا فرد را با الگوهاى رفتارى پذیرفته شده در موقعیتهاى گوناگون آشنا مىسازند.(39) در زمان قاجاریه، که رفتن زنها به مجالس روضه به صورت یک ارزش اجتماعى درآمده بود، مجالس روضه از جمله مکانهایى بودند که زنان بىهیچ قید و شرطى اجازه رفت و آمد بدانجا را داشتند.
کارکردهاى مجالس عزادارى امام حسین علیهالسلامشرکت در مجالس روضهخوانى، کارکردهاى بسیارى داشت که دو کارکرد مهم این مجالس عبارتند از:
1. سرمشقگیرى و الگوسازىیکى از مباحثى که در این مجالس آموخته مىشد، زندگى ائمّه اطهار علیهمالسلام بخصوص حضرت زهرا علیهاالسلام و حضرت زینب علیهاالسلام (به دلیل همجنس بودنشان) که طبیعتا رفتار، افعال و کنشهاى آنها را سرمشق خود قرار مىدادند، و با توجه به نقشهایى که آن بزرگواران در موقعیتهاى گوناگون ایفا مىنمودند، اینان نیز سعى داشتند مثل آنها باشند. بنابراین، افعال و رفتار حضرت فاطمه علیهاالسلام الگویى براى رفتار و اعمال زنان ایرانى گشته بود. توضیح مطلب آنکه در حدیث مشهورى از حضرت فاطمه علیهاالسلام نقل شده است که فرمودند: «بهترین چیز براى یک زن آن است که او مرد نامحرمى را نبیند و مرد نامحرمى هم او را نبیند.»(40) یا وقتى پیامبر صلىاللهعلیهوآله در تقسیم کارهاى منزل، بین على علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام ، کارهاى منزل را به فاطمه علیهاالسلام و کارهاى خارج منزل را به على علیهالسلام سپردند، حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: هیچ چیز در دنیا به اندازه این تقسیم کار مرا خوشحال نکرد؛ چرا که رسولالله صلىاللهعلیهوآله با این عمل، مرا از مراوده با نامحرمان معاف داشتند. اما از سوى دیگر، در تاریخ آمده است که حضرت زهرا علیهاالسلام براى دفاع از حق خود (فدک) و دفاع از امام على علیهالسلام به میان مردان نامحرم آمدند(41) (البته با حفظ کامل حجاب) و سخنرانى مشهور خود را در محاجّه با ابوبکر عنوان کردند، به طورى که ابوبکر مجبور شد قباله فدک را به او برگرداند (هرچند توسط عمر پس گرفته شد.) یا در مورد حضرت زینب علیهاالسلام آمده است: براى اینکه نامحرمى ایشان را نبیند، شبانه به زیارت قبر جدّش، رسولالله صلىاللهعلیهوآله مىرفت، اما همین زینب علیهاالسلام وقتى اسلام در خطر مىافتد، همراه برادر به میدان کربلا آمد و آنگونه در بازار کوفه، آتشین سخنرانى کرد یا در شام و مجلس یزید آنگونه در میان نامحرمان سخنرانى نمود و از اسلام و امام سجاد علیهالسلام دفاع کرد.(42) شبیه همین رفتار و اعمال را در زمان قاجاریه از زنان ایران زمین مىبینیم؛ یعنى از یک سو، مشاهده مىکنیم که زنان ایران در عصر قاجار شدیدا نامحرمگریز و خانهنشین هستند، به طورى که اگر مجبور به خارج شدن از منزل مىشدند طورى بیرون مىآمدند که حتى صورت و انگشتان دست و پاى آنها را کسى نبیند، ولى از سوى دیگر، وقتى خبر تبعید آیةالله میرزاى آشتیانى در تهران پخش شد، سراسیمه به خیابانها ریخته، شروع به سروصدا کردند. چیزى که اینان را از زنان روستایى و سایر زنان سنّتى همعصر خود جدا مىکند، همان شعور اجتماعى بالاى این دسته از زنان مىباشد. براى همین است که با این پدیده فقط در شهرها مواجه هستیم؛ زیرا عرصه فعالیت روضهخوانها و منبرىها در شهرها، بخصوص تهران آن روز، بود. این دسته از زنان با آنکه قریب به اتفاقشان از نعمت سواد بىبهره بودند، اما در عمل، همان کارى را کردند که زنان باسواد در سالهاى 1357 و سالهاى پس در پیروزى انقلاب اسلامى انجام دادند. سؤالى که در اینجا مطرح است، اینکه اگر فرض مزبور درست باشد، پس چرا در سایر مناطق شیعهنشین، مثل عراق و لبنان، چنین قیامهایى را از زنان سراغ نداریم و چرا حتى در ایران، از زمان صفویه تا زمان ناصرالدین شاه چنین امرى اتفاق نیفتاده است؟ در پاسخ مىتوان گفت: اولاً، صرف شیعه بودن چنین خاصیتى ندارد؛ چرا که تنها به اسم «شیعه بودن» و با تعالیم اجتماعى شیعه آشنایى نداشتن و تنها انجام وظایف فردى، مثل نماز و وضو و غسل، چنین خاصیتهایى ندارد. ادعا این نیست که صرف شیعه شدن چنین اثرى داشته است، بلکه سخن در این است که به دنبال رواج روضهخوانى و به تبع آن، بسط تعالیم اجتماعى تشیّع، زنان از چنان بلوغ فکرى برخوردار شدند. اما در قرون گذشته ـ گفته شد که ـ حضور زنان در مجالس وعظ چندان مرسوم نبود و این امر با مشکلاتى همراه بود. ثانیا، در قرون پیش از قاجار، مجالس روضه به صرف نوحهخوانى و عزادارى محدود بودند. با مراجعه به کتابهاى منبرى موجود، مشاهده مىشود که بیشتر بلکه تمام کتابهاى منبرى که پیش از قاجار نوشته شدهاند به امور فردى و عبادى مؤمنان مىپرداختند، اما کتابهاى پس از قاجار مسائل اجتماعى را نیز متذکر مىشدند. اما اینکه چرا چنین امورى از شیعیان سایر بلاد شیعهنشین (غیر ایران) سر نزده است، باید گفت: این شاهدى بر ادعاى مزبور است، نه ردى بر آن؛ چرا که اولاً، در کشورهاى دیگر غیر از ایران موضوع وعظ و روضهخوانى از رواجى مثل ایران برخودار نبود و ثانیا، به دلیل آنکه همواره اکثریت و حاکمیت سایر کشورهاى شیعهنشین با غیرشیعیان بوده، مبلّغان شیعه از آزادى عمل برخودار نبودند و در منابر کمتر از امور اجتماعى سخن مىگفتند.
2. ایفاى نقش درجامعه و مشارکت سیاسىدومین کارکرد مجالس روضهخوانى در قرن گذشته، مسؤولیتپذیرى و به دنبال آن، ایفاى نقش در جامعه و مشارکت سیاسى بود. پیش از توضیح و شرح این کارکرد، لازم است ابتدا تعریفى اجمالى از مشارکت سیاسى ارائه شود: میل برات «مشارکت سیاسى» را چنین تعریف مىکند: «مشارکت سیاسى رفتارى است که اثر گذارد و یا قصد تأثیرگذارى بر نتایج حکومتى را دارد.»(43) یا ساموئل هانتینگتون (Sumuel Huntington) و جان نلسون (Jean Nelson) «مشارکت سیاسى» را چنین تعریف مىکنند: «مشارکت سیاسى کوششهاى شهروندان غیر دولتى براى تأثیر بر سیاستهاى عمومى است.»(44) بحث مفصّل درباره مشارکت سیاسى زنان در تاریخ معاصر، از حوصله این مقاله بیرون است و تنها به توضیحى کوتاه در این باره اکتفا مىشود: یکى از آموزههاى علماى شیعه در منابر و روضهخوانىها این بوده است که حق حکومت از آن ائمّه اطهار علیهمالسلام و در زمان غیبت، حق فقهاى طراز اول یا مرجع تقلید شیعیان مىباشد. براى همین امر است که مشاهده مىکنیم در طول دوره قاجار و پیش از آن، مردم براى قضاوت و سایر مسائل حقوقى خود، مثل ثبت اموال و معاملات و صدور قباله فروش و خرید، به علما مراجعه مىکردند و با آنکه دولت با گشایش دادگاه عرف، سعى در تعطیلى دادگاه شرع داشت، ولى موفق نمىشد. در حقیقت، حکومتى غیررسمى در داخل حکومت رسمى ایجاد شده بود.(45) به عنوان نمونه، مىتوان از سید محمدباقر شفتى و ملّا قربانعلى زنجانى و آقا نجفى اصفهانى نام برد. بنابراین، دستورات و فتاوا و حتى توصیههاى اجتماعى فقها واجب الاطاعه بودند. وظایف دینى نیز محدود به مسائل فردى ـ عبادى نمىشدند. از اینرو، زنان نیز به عنوان مسلمانانى که وظایفى دارند، موظّف بودند که از دستورات اجتماعى مراجع اطاعت کنند، و در امور واجب، اذن شوهر و پدر و برادر لازم نیست، بلکه حتى با مخالفت آنان نیز باید واجب را اتیان نمود؛ مثل رفتن به حج واجب. از سوى دیگر، اسلام براى زن استقلال مالى قایل شده است و زن در اموال خود، بدون اذن شوهر مىتواند تصمیم بگیرد. براى همین است که مشاهده مىشود در نهضت مشروطه، زنان وسایل تزیینى خود را براى مقابله با تهدید روس به مجلس هدیه کردند.(46) بنابراین، یکى از کارکردهاى مجالس روضه را مىتوان مشارکت سیاسى زنان براى تأثیر در سیاستهاى حکومت دانست؛ چرا که در مجالس روضه، هیجان مذهبى زنان تحریک مىشد؛ مثل تلاش زنان در دوره قاجار، بخصوص در نهضت «قیام تنباکو» و مقابله با تبعید مرجع تقلید خود (میرزاى آشتیانى) و در دورههاى بعد، تلاش آنان در بازگرداندن علما از مهاجرت (براى دایر کردن عدالتخانه).
3. تقویت انسجام اجتماعى و ارائه گروههاى مرجع مناسبیکى دیگر از کارکردهاى مهم مجالس روضه در تاریخ معاصر، تقویت انسجام گروهى بود. هر جامعه براى آنکه بتواند در قالب فرهنگ معیّنى زندگى کرده، ارتباط متقابل و موفقیتآمیزى داشته باشد، گونههاى شخصیتى خاصى را که با فرهنگش هماهنگى داشته باشند، پرورش مىدهد.(47) ایفاى نقش هر فرد با مقایسه او با کسانى که وظیفهاى مشابه او دارند، ارزیابى مىشود. فرد با این مقایسه، مىتواند مشخص کند که آیا نقش خود را به درستى ایفا کرده است یا نه. «گروههاى مرجع» یکى از معیارها و الگوها هستند که هرکس هنگام ارزیابى نقش خود، در یک موقعیت معیّن، از آنها استفاده مىکند.(48) گروههاى مرجع در شکل دادن به افعال و رفتار انسانها بسیار مؤثرند و وقتى فردى خود را عضو گروهى دانست، یک نوع احساس همانندى با دیگران به او دست مىدهد. مىتوان گفت که در این اجتماعات، وجدان جمعى به بهترین وجه شکل مىگیرد و احساسات افراد مشترک مىگردند.(49) مسأله اصلى این است که هرکس به ناچار، براساس جایگاهى که در اجتماع دارد، گروه مرجعى براى خود انتخاب مىکند. نقش این مجالس در این امر مهم جلوه مىکند که گروه مرجع مناسبى، اعم از متدینان و مؤمنان را که در رأس آنها حضرت زهرا علیهاالسلام و حضرت زینب علیهاالسلام قرار دارند، به زنهاى آن زمان معرفى مىکردند. در پایان، باید گفت: در عصر گذشته، منبر و مجالس روضه نقشى همانند رسانههاى جمعى امروزه بر عهده داشتند و فراهم سازى عوامل تعیینکننده در رفتار جمعى بسیار مؤثر بودند.
عوامل تعیینکننده رفتار جمعى کدامند؟نیل اسملسر، جامعهشناس، شش شرط را به عنوان عوامل اولیه و تعیینکننده رفتار جمعى ذکر کرده است: 1. زمینه ساختارى: به معناى این است که ساختار جامعه باید بهگونهاى باشد که شکل خاصى از رفتار جمعى در آن به وقوع بپیوندد. 2. فشار ساختارى: هنگامى که فشارى بر جامعه تحمیل مىشود، مردم اغلب براى یافتن راه حلى پذیرفتنى، به همکارى با یکدیگر ترغیب مىشوند. 3. باور تعمیم یافته: پیش از اینکه راه حلى دسته جمعى براى یک مسأله یافت شود ، باید همه بپذیرند که چنین مسألهاى وجود دارد. بنابراین، مسأله باید شناخته شود، افکار را متوجه کند و راهحلهاى ممکن ارائه شود. 4. عوامل شتاب دهنده: براى ظهور رفتار جمعى، باید نخست رویداد مهمى افراد را به واکنش جمعى وادارد. 5. بسیج براى اقدام: هنگامى که رویداد شتاب دهنده رخ داد، گروه براى اقدام بسیج مىشود. 6. عملیات مهار اجتماعى: موفقیت یا عدم موفقیت تلاشهاى جمعى افراد عمدتا به موفقیت یا شکست راهکارهاى مهار اجتماعى در جامعه بستگى دارد.(50) مجالس روضه و منابر عینا همان نقش سنتى را در عصر حاضر، در انقلاب اسلامى ایران نیز ایفا کردند و این نیست، مگر تأثیر مکتب حسینى بر مردم ایران، از جمله زنان ایرانى؛ چرا که در جوامع دیگر، زنان یا راه افراط مىپیمایند یا راه تفریط. یا کاملاً از اجتماع فاصله مىگیرند و اصلاً کارى به سرنوشت خود و کشور خود ندارند، یا آنقدر به قول خودشان سیاسى مىشوند که مىخواهند همدوش و همراه مردان در همه عرصهها حضور داشته باشند، اگرچه این همدوشى با فطرت خودشان و آموزههاى دینىشان منافات داشته باشد و حتى بعضىها براى اینکه از قافله عقب نمانند، کاسه داغتر از آش شده، از مردم غرب نیز غربىتر مىشوند! اما در انقلاب اسلامى ایران، دوباره حماسه نهضت تنباکو تکرار شد و همه دیدیم که چگونه زنانى که جز به وقت ضرورت، آن هم با حفظ حجاب کامل از منزل خارج نمىشدند، به خیابانها ریختند و با رشادتهاى خود، انقلاب را به ثمر رساندند و هرگاه که انقلاب نیاز به کمک آنان داشت، چه در پشت جبهه و چه در راهپیمایىها، حمایتهاى بىدریغ خود را نثار نمودند. نتیجه مهمى که مىتوان گرفت اینکه روى آوردن به ترویج و تشویق مجالس روضه و وعظ در منازل، مىتواند یکى از راههاى بسیار مهم در مقابله با تهاجم فرهنگى باشد.
··· پىنوشتها1ـ ر.ک: بنفشه حجازى، بررسى جایگاه زن ایرانى از قرن اول هجرى تا عصر صفوى (به زیر مقنعه)، تهران، علم، 1376، ص 12 / ایلیاپاولوویچ پطروشفسکى، اسلام در ایران، ترجمه کریم کشاورز، تهران، پیام، 1354، ص 45 2ـ جرجى زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه و نگارش على جواهر کلام، تهران، امیرکبیر، 1333، ص 927 3ـ حسن آزاد، گوشههایى از تاریخ اجتماعى ایران (پشت پردههاىحرمسرا)،چاپسوم،ارومیه،انتشاراتانزلى،1364،ص135 4و5ـ همان، ص 155 / ص 163 6ـ ر.ک: منصور صفتگل، ساختار نهاد و اندیشه دینى در ایران عصرصفوى،تهران،مؤسسهخدماتفرهنگىرسا،1381، ص 490 7ـ ر.ک: همان، ص 9 8ـ همان، ص 136 / حسن بیک روملو، احسن التواریخ، ص 86 9ـ ادوارد براون، تاریخ ادبیات ایران از صفویه تا عصر حاضر، ترجمه رشید یاسمى، تهران، ابنسینا، 1345، ص 312 10ـ ر.ک: صالح شهرستانى، تاریخچه عزادراى حسینى، از زمان آدم تا زمان ما در تمام کشورهاى جهان، قم، حسینیه عمادزاده، 1402 ق، ص 213 و 214 11ـ ر.ک: همان، ص 215 12ـ ر.ک: همان، ص 213ـ 226 13الى16ـ ر.ک: همان، ص 312 / ص 215 / ص 216 / ص 216 17ـ محمد بن منوّر، اسرار التوحید، به تصحیح احمد بهمنیار، تهران، طهورى، 1357، ص 64 18ـ همان / بنفشه حجازى، پیشین، 175 19ـ ر.ک. به: احمد کسروى، تاریخ مشروطیت ایران، چاپ شانزدهم، تهران، امیرکبیر، 1370 20ـ عبدالله مستوفى، شرح زندگانى من، چاپ دوم، تهران، زوّار، 1343، ج 1، ص 286 - 277 / یاکوب ادوارد پولاک، سفرنامه پولاک،ترجمهکیکاوسجهاندارى،تهران،خوارزمى،1361،ص236 21ـ حسن اعظام قدسى، خاطرات من یا روشن شده تاریخ صدساله، تهران، بىنا، 1342، ج 1، ص 22 / بشرى دلریش، پیشین، ص 72 22ـ مهدى قلىخان هدایت، خاطرات و خطرات، چاپ دوم، تهران، زوّار، 1344، ص 88 23و24ـ بشرى دلریش، پیشین، ص 73 / ص 74 25ـ علىاصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، چاپ سوم، تهران، علمى، 1271، ص 370 26ـ خسرو معتضد و نیلوفر کسرى، سیاست و حرامسرا: زن در عصر قاجار، تهران، علمى، 1379، ص 203 و 204 27ـ ر.ک: شیخ حسن کربلائى، تاریخ دخانیه، ص 168 تا 172 / ابراهیم تیمورى، قرارداد رژى، تحریم تنباکو؛ اولین مقاومت منفى در ایران، تهران، کتابهاى جیبى، ص 102 تا 104 28ـ حسن کربلائى، پیشین، ص 169 29ـ ابراهیم تیمورى، پیشین، ص 103 30ـ حسن کربلایى، پیشین، ص 169ـ 172 31ـ احمدحسنخان،اعتمادالسلطنه،روزنامه خاطرات، ص 1059 32ـ کریم طاهرزاده بهزاد، قیام آذربایجان در انقلاب مشروطه، بىجا، اقبال، 1363، ص 84 و 85 33ـ عدهاى از زنان پس از حرکت مظفّرالدین شاه به سوى خانه امیر بهادر، در نزدیکى آن گرد آمدند و فریاد زدند: ما آقایان و پیشوایان دین را مىخواهیم، ما مسلمانیم و حکم آقایان را واجبالاطاعه مىدانیم. چه طور راضى شویم علما را نفى بلد و تبعید نمایند. اى شاه مسلمانان، بگو تا علماى اسلام را ذلیل و خوار نگردانند. اى شاه اسلام، وقتى روس و انگلیس با تو طرف شوند، شصت کرور ملت ایران به حکم این آقایان جهاد مىکنند. آنها را برگردانید. (خسرو معتضد، و نیلوفر کسرى، پیشین، ص 206 به نقل از: حیات یحیى.) 34،35،36ـ همان، ص 199 / ص 209 / ص 199 37ـ همان، به نقل از فریدون آدمیت، اندیشه ترّقى و حکومت قانون عصر سپهسالار، تهران، خوارزمى، 1351، ص 78 و 79 38ـ اصغر فتحى، منبر یک رسانه عمومى در اسلام، تهران، پژوهشکده علوم ارتباطى و توسعه، چاپ اول، 1358، ص 37 39ـ بروس کوئن، مبانى جامعه شناسى، ترجمه غلامعباس توسّلى و رضا فاضل، تهران، سمت، 1372، ص 85 40ـ محمد بن سلیمان الکوفى، مناقب أمیرالمؤمنین علیهالسلام ، ج 2، تحقیق محمد باقر محمودى، مجمع احیاءالثقافة الاسلامیة، 1412 ه.ق، ص 210. متن حدیث چنین است: «قال: حدثنا محمد بن الحسین الکوفى، حدّثنا مالک بن اسماعیل، حدّثنا قیس عن عبد الله بن عمران، عن على بن زید، عن سعیدبنالمسیّب، عن على علیهالسلام عنه انّه کان عند رسولالله صلىاللهعلیهوآله : فقال: أى شىء خیرٌ للمرأة؟ فسکتوا فلما رجعت، قلت فاطمه: أى شىء خیرٌ للنساء؟ قالت: [أن] لا یراهن الرّجال. [قال على: [فذکرتُ ذلک للنبى صلىاللهعلیهوآله فقال: إنّما فاطمة بضعة منّى رضىاللهعنه .» و «عن على علیهالسلام قال: قال رسولالله صلىاللهعلیهوآله : أى شىء خیر للمرءة؟ فلم یجبه أحدٌ قال: فرجعت فذکرت ذلک لفاطمة قالت: فما أجابه إنسان؟ قلت: لا. قالت: لیس شىء خیرا للمرأة [من] أن لا یراها الرجل ولا تراه. قال: [فرجعت إلى النبى] فأخبرته بما قالت، فاطمة [ف] قال: فاطمة بضعة منى أو مضغه منى.» 41ـ ابن أبى الفتح الإربلى، کشف الغمة، الطبعة الثانیة، بیروت، دارالاضواء، 1405، ص 102: "روى عن الأصبغ بن نباتة قال: سمعت أمیر الموءمنین علیهالسلام یقول: والله لأتکلمنّ بکلام لا یتکلّم به غیرى إلاّ کذّاب. ورثت نبى الرحمة و زوجتى خیر نساء الأمة و أنا خیرالوصیین. و حیث یقتضى ذکرها علیهمالسلام ذکر شىء من کلامها فلابدّ من ذکر فدک إذ کانت خطبتها التى تحیّر البلغاء و تعجزّ الفصحاء بسبب منعها من التصرف فیها وکف یدّها علیهمالسلام عنها. 42ـ طالبان مىتوانند به کتابهاى مقتل الحسین علیهالسلام ، أبو مخنف الازدى، ص 205 و ص 226 و إعلام الورى بأعلام الهدى الشیخ الطبرسى، ج 1، ص 471 و اللهوف فى قتلى الطفوف، السید ابن طاووس الحسنى، ص 86 و إعلام الورى مراجعه نمایند.
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
||