محمدعلی مقامی ( شنبه 88/6/7 :: ساعت 10:39 صبح)
به نام خدا
بیماری های روحی (لجاجت)
منبع:سایت مقالات علمی ایران
هو الشافی
خودسازی(تهذیب نفس )-شناخت ودرمان بیماری لجاجت
بنام الله و با یاد امام مهدی (عج). انسان که یک حقیقت بزرگ است و پس از خلق شدنش آفریگارش به این آفریده اش مباهات کرد (فتبارک الله احسن الخالقین) مرکب است از چند بعد 1 - بعد روح 2 - بعد جسم 3 - بعد عقل و هریک از این ابعاد وجودی انسان صحت و بیماری دارند. ما در این جلسه به بیماری های روحی انسان می پردازیم و راه درمان آنها را می گوئیم و امید است که مفید باشد.
سوال - بیماری های روحی کدامند؟
جواب - بیماری های روحی عبارتند از بیماریهایی که مربوط به بعد روحی انسانند (به عبارت دیگر مربوط به بعد جسمی انسان نمی باشند مانند بیماریهای چشم - قلب - گوش - و...... ). این بیماریها عبارتند از 1 - لجاجت - تکبر - کینه - حسادت - بخل - ریاء - سوءظن - بدزبانی - غضب - حرص و طمع - عجب - خودخواهی و خودپسندی - و... که به نظر این حقیر سر دسته و مهمترین این بیماری ها 5 بیماری (لجاجت - تکبر - کینه توزی - حسادت - بخل) می باشند و دلایلم برای این نظریه عبارتند از:
1 - دیدگاه قرآن در باره این 5 بیماری که حتی آیاتی هم مخصوص این بیماریها وجود دارد که در ادامه مباحث بیان می شود.
2 - دیدگاه اهلبیت و روآیات فراوانی که در باره این 5 بیماری وجود دارد.
3 - دیدگاه عقلی - که عقل انسان بخوبی می تواند اهمیت این 5 بیماری را بررسی کند.
4 - تجربیات شخصی خودم در برخورد و ارتباط با مردم و آنچه در آنها دیده ام و مطالعه روحیات انسآنها که بعنوان تجربه شخصی برایم حاصل شده است.
سوال - چرا عبارت بیماری را بکار می بریم ؟ و مثلا به (حسادت) بیماری اطلاق می کنیم؟
جواب - به 3 دلیل:
1 - زیرا قرآن لفظ مرض (بیماری) را در این موارد بکار برده است مانند سوره بقره آیه 10 - (فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا)
2 - احادیث که از ائمه صادر شده اند مانند حدیث 2775 از کتاب غررالحکم (قال علی علیه السلام - الا وان من البلاء الفاقه واشد من الفاقه مرض البدن واشد من مرض البدن مرض القلب - اگاه باشید که فقر از جمله بلاهاست و بدتر از آن بیماری جسم است و بدتر از بیماری جسم بیماری (مرض) قلب (روح) است)
3 - زیرا به نارحتی های جسم لفظ بیماری (مرض) را بکار می بریم و لذا به ناراحتی های روحی نیز لفظ بیماری (مرض) را بکار می بریم.
خوب تا به اینجا فهمیدیم که چه چیزهایی بیماری روح هستند و همچنین فهمیدیم که چرا عبارت بیماری (مرض) را برای روح بکار می بریم و معلوم شد که دلایل قرآنی و حدیثی دارند. تعریف بیماری روحی و اینکه چه بیماری هایی را شامل می شوند را مطرح کردیم و یکی از بدترین بیماریهای روحی (لجاجت) را بررسی می کنیم.
محورهای بحث:
1 - تعریف لجاجت
2 - لجاجت در قرآن
3 - لجاجت در احادیث
4 - آثار دنیوی لجاجت
5 - آثار اخروی لجاجت
6 - ریشه های لجاجت
7 - راه درمان لجاجت
1 - تعریف لجاجت (ترکیبی از معنای لغوی واصطلاحی)
اللجاج که از ریشه لج می باشد یعنی پافشاری و سرسختی و اصرار بر امری و یا کاری و یا خواسته ای بدون در نظر گرفتن خوب یا بد آن - بدون در نظر گرفتن سود یا زیان آن - و فقط اصرار و اصرار و خواستن و پافشاری نمودن – و در این حالت شخص لجوج به سخن و یا نصیحت و یا راهنمایی هیچ کس توجه نمی کند و اگر با او بحث هم بشود بر لجاجتش می افزاید و بدتر می شود – و در این حالت عالی ترین منطق ها - استوارترین دلیل ها - بهترین استدلال ها در او هیچ تاثیری ندارد و او را بر خواسته هایش سر سخت تر و مصرتر و جسورتر می کند.
2 - لجاجت در قرآن
قرآن کریم که نسخه کتبی انسان کامل است و راهنمای انسان به سوی سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت است در باره لجاجت می فرماید:
الف - سوره مومنون آیه 75 - و لو رحمناهم و کشفنا ما بهم من ضر للجو ا فی طغیانهم یعمهون (و اگر به آنان رحم کنیم و گرفتاری ها و مشکلاتشان را برطرف سازیم در طغیانشان لجاجت می ورزند و سر گردان می مانند) در این آیه کلمه للجو اشاره به لجاجت دارد
ب - سوره ملک آیه 21 - (امن هذا الذی یرزقکم آن امهسک رزقه بل لجوا فی عتو ونفور (ایا آن کسی که شما را روزی می دهد اگر روزیش را باز دارد (چه کسی می تواند نیاز شما را تامین کند؟) ولی آنها در سر کشی و فرار از حقیقت لجاحت می ورزند.) اری انبیاء الهی این سخن را در برابر بت پرستان تکرار می کردند که از بتهای شما هیچ کاری ساخته نیست نه به شما روزی می دهند و نه از شما دفاع می کنند و نه با شما سخن می گویند و نه زیان و نه نفعی برایتان دارند پس چرا آنها را عبادت می کنید؟ آنها که هیچ پاسخی نداشتند ولی لجاجت می کردند و سرسختانه به پرستش بتها ادامه می دادند و در طول تاریخ بسیاری از گمراهان دانستند که حق با کیست ولی به خاطر داشتن لجاجت هم خود و هم قوم خویش را به واسطه عدم پذیرش دعوت انبیاء و رودروی با خدا نابود شدند مانند قوم نوح - لوط - عاد - ثمود و... که نابود شدند.
در قرآن کریم آیاتی هم وجود دارد که کلمه لجوا و مانند اینها با صراحت نیامده است ولی عبارات و کلماتی وجود دارد که همین معنای اصرار ولجاجت را می دهد و از مشتقات معانی لجاجت هستند مانند کلمه (اصروا) در سوره نوح آیه7 (وانی کلما دعوتهم لتغفر لهم جعلوا اصابعهم فی اذانهم واستغشوا ثیابهم و (اصروا) واستکبروا استکبارا) ترجمه آیه (و من هر زمان آنها را دعوت کردم و تو آنها را بیامرزی انگشتان خویش را در گو شهایشان قرار داده ولبا سهایشان را بر خود پیجیدند ودر مخافت اصرار ورزیدند وبه شدت استکبار کردند)
این چند آیه کفایت می کند تا انسان بداند که این بیماری لجاجت چه بر سر اقوام گذشته اورده است
تعدادی از احادیث مهم و معتبر که در کتب روائی شیعه وجود دارد را ذکر می کنیم ولی باید بدانید که تعداد روآیات زیاد است و ما تنها تعداد کمی از این احادیث را می اوریم.
بررسی بیماری لجاجت در روآیات
1 - قال علی (ع) - اللجاج شوم (فرمودند علی علیه السلام: لجاجت شوم است) ماخذ روایت: (غررالحکم ودرر الکلم - حدیث 8985)
2 - قال علی (ع) - خیر الاخلاق ابعدها عن اللجاج (فرمودند علی: بهترین اخلاقها دورترین آنها از لجاجت است) ماخذ روایت: (میزان الحکمه - حدیث 5667)
3 - قال علی (ع) - لیس للجوج تدبیر (فرمودند علی (ع): لجوج تدبیر ندارد) ماخذ روایت: (میزان الحکمه - حدیث5661)
4 - قال علی (ع) - اللجاج یعقب الضر (لجاجت زیان وخسران بدنبال دارد) ماخذ روایت: (غررالحکم - حدیث 8992)
5 - قال علی (ع) - راکب اللجاج متعرض للبلاء (کسی که بر مرکب لجاجت سوار است در معرض بلاو گرفتاری می باشد) ماخذ روایت: غررالحکم - حدیث 9001)
6 - قال علی (ع) - اللجاج ینبو براکبه (فرمودند علی (ع): مرکب لجاجت صاحب خود را به زمین می زند) ماخذ روایت: غررالحکم - حدیث 8989
7 - قال علی (ع) - من لج وتمادی فهو الراکس الذی ران الله علی قلبه وصارت دائره السوء علی راسه (انکه لجاجت کند وبر این لجاجتش پای فشارد او همان بخت برگشتهای است که خداوند بر دلش پرده (غفلت) زده وپیشامد های ناگوار بر فراز سرش قرار گرفته است) ماخذ روایت: میزان الحکمه - حدیث 5668
8 - قال علی (ع) - اللجاج بذر الشر (فرمودند علی (ع): لجاجت تخم بدی کاشتن است) ماخذ روایت: غررالحکم - حدیث8986
9 - قال علی (ع) - اللجاج ینتج الحروب ویوغر القلوب (فرمودند علی (ع): لجاجت جنگها به بار می اورد و دلها را کینه ور می سازد) ماخذ روایت: میزان الحکمه - حدیث 5662
10 - قال علی (ع) - اللجاج اکثر الاشیاء مضره فی العاجل والآجل (فرمودند علی (ع): لجاجت زیانبارترین چیزها در دنیا وآخرت است) ماخذ روایت: غررالحکم - حدیث8997 خوب ما در اینجا 10 حدیث را اوردیم و بخوبی معلوم است که متن این احادیث ما را از ضرر و زیان این صفت اگاه می کنند
آثاری که بیماری لجاجت در زندگی دنیوی انسان بر جا می گذارد فراوان است. آثاری که قطعا زیان و خسارت است و گاهی ضربات بسیار مهلکی را بر انسان وارد می کند که حتی تا نسل بعدی هم باقی می ماند. از تعداد 10 حدیث اورده شده در جلسه سوم و سایر احادیث مربوط به بیماری لجاجت این آثار را برای ما روشن می نمایند:
1 - لجاجت مانند مرکبی است که صاحبش را بر زمین می کوبد.
2 - بیماری لجاجت تباه می کند تدبیر واندیشه را - زیرا وقتی شخصی لجاجت بکند دیگر از قوای فکری اش نمی تواند استفاده کند و همچنین بیماری لجاجت این فرصت را به او نمی دهد تا از قوای عقلی اش بهره ببرد و اصلا اگر عقل داشت که دیگر لجاجت نمی کرد.
3 - لجاجت باعث شعله ور شدن جنگها می شود.
4 - لجوج در معرض بلاها وگرفتاریها است وخودش برای خودش دائما دردسر درست می کند.
5 - انسان را در نزد دیگران خوار وکوچک می کند زیرا این صفتی نیست که باعث مباهات و افتخار بشود ودارنده این صفت به زشتی شناخته می شود.
6 - اغاز و شروع شخص لجوج با نادانی است و کاری هم که با نادانی شروع بشود قطعا پایانش با پشیمانی همراه است.
7 - شومی بدنبال دارد - یعنی در لجاجت خیری نیست وفقط بدبختی ببار می اورد.
8 - لجاجت ریشه بدی را می کارد و دیده نشده است که از لجاجت ریشه خوبی عمل بیاید.
9 - باعث ایجاد کینه در دلهای اطرافیان می شود و ایجاد نفرت می کند.
10 - باعث شروع دعواها ودرگیریها در داخل خانواده و یا در سایر محلهای اجتماع می شود.
11 - بزاع ودرگیری بین همسران را ایجاد می کند.
12 - شخص لجوج نمی تواند دوستان خوب و فراوانی برای خودش بدست بیاورد.
13 - تنهای از نتایج لجاجت است.
14 - بخت برگشته است.
15 - پیشامدهای ناگوار برایش بوجود می آید.
16 - هلاکت معنوی بدنبال می اورد.
17 - توان درک حقیقت را ندارد ونمی تواند حقایق را بفهمد خصوصا حقایق اسمانی را.
18 - بحث با او بی فایده است و اگر با بخواهند با دلیل و برهان سخن بگویند نمی پذیرد و بر خواسته اش اصرار می کند. و خوب قضاوت کنید ایا لجاجت برای انسان فایده دنیایی دارد؟
در اینجا 3 بحث را مطرح می کنیم:
1 - آثار اخروی بیماری لجاجت:
بیماری لجاجت انسانی را جهنمی می کند زیرا شخص لجوج زیر بار سخن حق نمی رود و همه تعالیم الهی هم حق است و لذا کسی که حاضر نباشد حق را بپذیرد نمی تواند راه هدایت را پیدا نماید و سر از گمراهی در می اورد وسرانجام بخاطر عدم پذیرش حق (سخن خدا - دعوت انبیاءو ائمه - دلسوزان) خودش را به نابودی می کشاند و در طول تاریخ حیات بشریت بسیاری از امتها وخصوصا خواص وبزرگان آن امتها به دلیل اینکه یک کلام بودند و نمی خواستند از حرف اولشان بگذرند و اعتراف به اشتباه خود کنند دعوت پیامبر انشان را قبول نکردند و به مخالفت با خدا لجاجت کردند و سرانجام نابود شدند و چنین اشخاصی آخرتشان چیزی جزء عذاب الهی چیز دیگری نیست و لذاست که انسان مطیع حق که به اشتباهش معترف است و سریعا از خطا و اشتباهش بیرون می آید اهل نجات است.
2 - ریشه های بیماری لجاجت:
ریشه لجاجت در چند چیز است:
الف - جهل و نادانی
زیرا که کسی که عاقل وخردمند است همیشه با منطق و عقل به مسائل و موضوعات نگاه می کند و به محض اینکه حق را تشخیص داد آن را می پذیرد و حتی اگر بر خلاف نظر قبلی اش باشد و حتی اگر لازم باشد به اشتباهش اعتراف کند ولی اصرار و پافشاری و یکدنگی از خصلت های کودکان است و جهل در آن حاکم می باشد.
ب - سرزنش و ملامت
یکی دیگر از علل وانگیزهای لجاجت همانا سر زنش های زیاد و افراطی است - یعنی هر گاه شخصی را بصورت افراط دائما ملامت و سرزنش کنند آن شخص بر سر لج می آید و بر این حالت تداوم پیدا می کند و در نهایت لجوج می شود و حدیث داریم از علی علیه السلام که آن حضرت فرمودند (الافراط فی الملامه یشب نیران اللجاجه - زیاده روی در ملامت و سرزنش اتش لجاجت را شعله ور می کند) ماخذ روایت (بحار الانوار جلد 74ص212)
ج - احساس حقارت
عقده حقارت باعث می شود که افراد زیر بار دیگران نروند و زیر بار سخن حق نروند و برای اثبات خویش گوش به حرف هیچ کسی ندهند و سخنان منطقی را نپذیرند و بر گفتار و عمل باطل و اشتباه خویش اصرار و پافشاری کنند.
چ - ضعف اراده
چهارمین عامل ضعف اراده و عدم شخصیت در انتخاب و تصمیم گیری است زیرا پذیرفتن حق و حق پذیری و اعتراف به اشتباه کار ساده ای نیست و نیاز به قوت اراده دارد و کسانی که از فضیلت اراده و شخصیت بی بهره اند لجوج می شوند.
ح - وراثت
که از مادر عمدتا ریشه دارد ولی انسان محکوم به وراثت نیست و اگر انسان محکوم به وراثت بود دعوت انبیاء زیر سوال می رفت.
خ - لجاجت راحت طلبی
چرا که ترک مسیری که انسان مدتها داشته است آسان نیست و تحمل سختی را طلب می کند و اشخاص راحت طلب حاضر به عوض نمودن حالت - رفتار - عقیده - روش - سخن - خود نیستند.
3 - درمان و علاج بیماری خطرناک لجاجت:
قبل از بیان راه درمان حدیثی را از امام الوصی علی (ع) نقل می کنم که مبین این است که آدم لجوج مشهور ومعروف به نادانی و سبک مغزی در جامعه می شوند: قال علی علیه السلام - ومن نازع فی الرای وخاصم شهر بالمثل (بالفشل) من طول اللجاج - (کسی که به دفاع شدید ولجوجانه از اعتقاد خود برخیزد وبا مخالفان مخاصمه کند به خاطر لجاجتش مشهور به نادانی می شود) البته بسیار تفاوت دارد حالت استقامت وپایداری از حق با حالت لجاجت (زیرا صبر و استقامت در مسیر حق و خدا ارزش است و راه صحیح را می پیماید ولی کسی که در مسیر غلط و ناحق افتاده و حاضر نیست که به اشتباه خودش اعتراف کند و باز گردد و خودش را مطلق بداند و غیر قابل انعطاف باشد این حالت لجاجت است) یی دارد؟
تنها راه علاج ودرمان بیماری لجاجت این است که برعکس این حالت وصفت عمل نمائی و بر آن استمرار و مداومت داشته باشی که عکس حالت لجاجت همانا حق پذیری است.
توضیح بیشتر: یعنی باید برای ریشه کن نمودن لجاجت از روح و روان باید بر عکس این حالت را رفتار کرد و آنقدر به حق پذیری استمرار نمود تا آن حالت لجاجت جای خود را به حالت حق پذیری بدهد و آن گاه است که این بیماری درمان می شود.
نکات مهم:
1 - باید اول در درون انسان حالت بیداری و یقظه بوجود بیاید که انسان برسد به اینکه لجاجت بیماری است و عوارض و آثار دنیایی و اخروی زیانباری بدنبال دارد و از درونش واعظی داشته باشد به یک حدیث از امام باقر (ع) توجه کنید: - قال الباقر علیه السلام - من لم یجعل الله له من نفسه واعظا فان مواعظ الناس لن تغنی عنه شیئا - (امام باقر فرمو دند - هرکس را که قرار نداده باشد خداوند در نفسش (درونش) واعظی (پند دهنده ای) پس بدرستی که مواعظ دیگران هرگز اورا سودی نمی دهد) ماخذ حدیث - تحف العقول
2 - مداومت و استمرار بر حالت حق پذیری که برعکس لجاجت است و برای اینکه صفت لجاجت به صفت حق پذیری مبدل بشود باید اربعین داشته باشید - به این صورت که نیت می کنید 40 روز تسلیم به سخن حق باشید و هرگاه به حق رسیدید آن را قبول کنید چه آن سخن و فعل حق از کودکی باشد یا از بزرگ تری و یا از دوستتان و یا از دشمنتان و در هر شکل و حال در برابر حق فورا تسلیم شوید که البته در ابتدا سخت است اما آرام آرام این سختی پذیرش حق در جانتان ریشه می دواند و شما از شر لجاجت نجات پیدا می کنید و اگر هم در طی این 40 روز یک مرتبه و یا چند مرتبه نتوانستید لجاجت را کنار بگذارید نباید دلسرد شوید و باید استقامت بورزید و بعد از 40 روز تمرین و ممارست حق پذیری باید اربعین دوم را انجام بدهید و 40 روز دیگر تمرین کنید و از لجاجت بپرهیزید و همین طور اربعین سوم تا بجایی که مطمئن شوید حالت اول که لجاجت بود ترک شده است و حالت دوم که حق پذیری است در جانتان جایگزین شده است.
3 - توکل به خدا و توسل به اهل بیت علیهم السلام داشته باشید و با تلاش و کوشش و مجاهدت و با استمداد از خدای بزرگ می توانید این بیماری مهلک را درمان نمائید و حتما خالصانه از ذات مقدس حضرت الله تفیق در این مسیر را بخواهید و مطمئن باشید که خدای مهربان یاری ها دارد و امداد غیبی اش شامل کسانی می شود که با نفسشان جهاد می کنند و جهاد اکبر دارند.
ذات مقدس حضرت پروردگار عالم در کتابش قرآن کریم و در سوره والشمس یازده مرتبه سوگند خورده است و بعد از این یازه بار سوگند آنگاه فرموده است - قد افلح من زکیها - یعنی به تحقیق و یقینا کسی رستگار است که خود را تزکیه نموده باشد.
امام امت خمینی بت شکن می فرمود که - اگر تهذیب نفس در کار نباشد علم توحید هم بدرد نمی خورد. و بنابراین باید نسبت به خودشناسی (در ابعاد خودشناسی جسمی - روحی - فکری) گام برداشت و سپس نسبت به خودسازی اقدام نمود. تا از این جهنم هواهای نفسانی و عادات و صفات رذیله اخلاقی خودمان را پاکسازی نمائیم و از آثار تهذیب نفس در دنیا و سپس در آخرت بهره مند شویم. حقیر سرتا پا تقصیر که نگارنده این سطور هستم هیچ دعوی بر استادی اخلاق ندارم و فقط بر حسب وظیفه چند سطر بر این موضع مهم نگاشتم و از خدای بزرگ خاضعانه استمداد می طلبم که این حقیر را موفق به تزکیه و تهذیب نفس نماید و التماس دعا از همه عزیزان دارم.
منبع:
http://www.bashgah.net
http://www.shafagar.com