سلام جناب مقامي.
شعر قشنگي بود، البته تضمينش هم جالب بود، اون مصرع آخر كه نميدونم از كي بوده.
كه پريدن نتوان با پر و بال دگري...
و
غنچه اي لب چو گشايد ز نسيم سحري، خبرش نيست در آن لحظه زوال دگري.