سلام آقاي مقامي عزيز ...
شايد باورتون نشه ولي اين نوشته ي شما منو كشيد به 20 سال قبل و وقتي كه تموم شد اينقدر از گريه و يادآوري گذشته سبك شده بودم كه دلم خواست دوباره و دوباره بخونمش ....راستي يادش بخير ...خوشبحالتون كه اينقدر جوون خاطره هاتون رو نگهداري كردين ....و مطمئنا همين خاطره هاست ه سر پيري دست دل آدمو مي گيره و با خودش به جاهاي نا ممكن مي بره ......
خوشحال مي شم اگه به من هم سر بزنيد و نظرتون رو در مورد كارام بدونم .باز هم از نوشته هاي زيباتون ممنون